بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

پدر

کسی چی می دونه از فردا 
پس الان ، هدفونتو بردار 
افکار ، اشعار ، بگم از دردام 
الان 
از خواب ، برپا 
دریاب اشکام ، حرفام 
سنگ صبورم آهنگ 
من از درد درونم با غم خوانم 
درد دلم با تو بشنو 
چند جمله بگم با تو :

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت ، غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود 
در هر قدم یک دشمن 
من از ترس اعتماد رو در خودم کشتم 
با خشونت به من می گفتن خوش اومد 
منم از اون رفتارها خونم به جوش اومد 
ما دیگه همه چی رو از دست داده بودیم 
سرمون کلاه رفت ، ما چه ساده بودیم 
به یاد روز می افتم که با دستبند 
بابای خوبم رو می گرفتن از من 
پس من رسما تنها شدم 
از غم خلوت کردم با خودم 
چیزی که در د آورد اون روزا قلب ماها رو 
که اونا آوردن حکم جلب بابا رو 
هر چی ازشون ، وقت خواستم من 
می گفتن : " نه " ، ناز کردن 
ورشکسته شدیم ، آره 
کار خدا بود اون همه چک رو پاس کردن

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بقیه رو ادامه میدم من الان صریح 
یه پای ما خونه بود و یه پا کلانتری 
ما هم ساکت نبودیم آره بنابراین 
فکر نکنین که ما پسر پیامبریم 
یکی از طلب کارا رو که خیلی لجنه تو خلوت 
رفتم بالا سرش مثل اجل معلق 
فکر نکنی یاس هست مولکولی بیرحم 
بچه های شما ازم الگو میگیرن 
قاضی گفت چقدره طلبت ؟ 
گفت : هفت هشت تومن 
خواستم با دستام بگیرم و خفه ش کنم 
آره حرص ، بغض ، حس یه عقده ، یه نقطه تو قلبم ، نقطه ی سوخته 
14 – 15 ساله بودم آره تو همین مرزا 
با طلب کارا حساب کردم تومنی پنج زار 
یکمی اعصاب ، راحت شد قرضا 
رو دادیم و از چکا پاره کردی امضاها رو 
فکر نکن بدبختیا رو من پیچیدمشون 
از اون دور من سختیا رو میدیدمشون 
و پیشرفت دور شد چقدر طنابش 
بابا گفت دست بالا ببر پناه بهش

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

جیبامون پاک تر بود از قلب نوزاد 
که پولی نمونده بود حتی دو زار 
یه ماشین داشتیم از دار دنیا 
که اونم رفت و شد مال دزدا 
به صاب خونه با ترس گفتیم اجازه بشینیم ؟ 
چه سخت بود دوران اجاره نشینی 
خودمو کشیدم بیرون حالا از ته گل 
دارم می خونم برای شما از ته دل 
وقتی همه سرمستن با عرق و ودکا 
من در دستمه ورق و خودکار 
رشد نکردم مثل علف هرز 
پشت نکردم من به هدف سبز 
انتظار کمک ندارم من از قرض الحسنه 
کمک ؟ هه ، کمک یه ضرب المثله 
از گفتن حرف " بله قربان " بیزارم 
پس از الان دستمو رو قرآن میذارم 
که به دست هیچ احدی آتو ندم 
اگه تو بدی بلدی ، منم با تو بدم 
این مشکل برا من یه تجربه بود 
که به زبون hip-hop ترجمه شد

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد