دکتر فرید براتی سده،
روانپزشک و مشاور در امور خانواده دعوای قدیمیعروس و مادر
شوهر را دستمایه مطلب جدیدش قرار داده و دلایل این اختلاف
همیشگی را تحلیل کرده است…
دکتر براتی توضیح داده است : الگوی قالبی یا به عبارت
بهتر، تصوری که از مادرشوهر یا مادر زن در ایران وجود دارد
موجودی غالب است که طرف مقابلش، یعنی داماد و بیشتر عروس
را مغلوب و مطیع خود میخواهد و از این جا در ارتباطات بین
عروس یا داماد و مادرشوهر یا مادرزن شکلی از روابط پیش میآید
که سرانجام به اختلافات بین زن و شوهر میانجامد دعوا و
اختلاف هم از این جا شروع میشود که عروس و داماد کلام یا
رفتار (گفتهها و اعمال) مادرزن یا مادرشوهر را نوعی دخالت
در زندگی خود میدانند و رفتار آنها را اهانت به خود تلقی
میکنند از طرف دیگر، مادرزن یا مادرشوهر هم انتظار دارند
که عضو تازه خانواده احترام آنها را نگه دارد و جایگاهی
خاص برایشان در نظر بگیرد.
وی درباره علت این اختلافات عنوان کرده است : به نظر
روان شناسها، پسر برای مادر ثمره تلاشها و درگیری عاطفی
اوست. وقتی میبیند که پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود
میاندیشد که مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد.
او وجوه این تأثیر را در اطاعت قبلی فرزند از خود، در
مراقبتی که فرزند از او میکرد و در احترامیکه به وی میگذاشت
میبیند و چون احساس می کند که پسرش دیگر به حد سابق از
وی اطاعت نمیکند و برایش احترام قائل نیست یا به اندازه
کافی از او حمایت و مراقبت نمیکند احساس میکند که فرزندش
دیگر از وی تأثیر نمیپذیرد. از سویی، زن دیگر که در این
جا عروس است هم نمیتواند بپذیرد که شوهرش احساس امنیتی را
که انتظار دارد از او دریغ کند و انتظار دارد شوهر صددرصد
عشق و محبتش را صرف او کند. از این جاست که تعارض مادرشوهر
و عروس بروز میکند. بررسیها نشان میدهد که حتی اگر
عروسی احترام بالایی برای مادرشوهرش قائل باشد و بین آنها
کمترین حد تعارض و اختلاف وجود داشته باشد، باز هم از نظر
روان شناختی نوعی گسست بین آنها وجود خواهد داشت.
دکتر براتی در ادامه به نتایج تحقیق دکتر تری آپتر،
روان شناس دانشگاه کمبریج، در این باره اشاره کرده و سپس
برخی شکایتهای رایج عروس و مادرشوهر از یکدیگر
را عنوان کرده است.
حتماً شنیده اید که میگویند مادرزنم چنین و چنان یا
مادر شوهرم فلان و بَهمان. به نظر میرسد که مادرزن و
مادرشوهر الگویی قالبی در زندگی مشترک انسانها باشند.
گفتیم انسانها و نه ایرانیها و نه ایرانیها، چون این
مشکل ظاهراً در بسیاری از جوامع و فرهنگها به چشم میخورد.
الگوی قالبی یا به عبارت بهتر، تصوری که از مادرشوهر یا
مادر زن در ایران وجود دارد موجودی غالب است که طرف مقابلش،
یعنی داماد و بیشتر عروس را مغلوب و مطیع خود میخواهد و
از این جا در ارتباطات بین عروس یا داماد و مادرشوهر یا
مادرزن شکلی از روابط پیش میآید که سرانجام به اختلافات
بین زن و شوهر میانجامد دعوا و اختلاف هم از این جا شروع
میشود که عروس و داماد کلام یا رفتار (گفتهها و اعمال)
مادرزن یا مادرشوهر را نوعی دخالت در زندگی خود میدانند و
رفتار آنها را اهانت به خود تلقی میکنند از طرف دیگر،
مادرزن یا مادرشوهر هم انتظار دارند که عضو تازه خانواده
احترام آنها را نگه دارد و جایگاهی خاص برایشان در نظر
بگیرد.
این جا طرف سومیهم وارد ماجرا میشود، یعنی عروس یا
داماد به این ترتیب، در این ماجرا تعاملی سه جانبه وجود
دارد: عروس، داماد و مادرزن یا مادرشوهر. طرف سوم ماجرا
معمولاً خود را چندان درگیر نمیکند، اما دو طرف دیگر،
یعنی مادرزن یا مادرشوهر و عروس یا داماد سعی میکنند
حمایت وی را به دست آورند. در حقیقت، آنها تلاش میکنند
ائتلافی به ضرر طرف دیگر شکل دهند اما چرا بین مادرشوهر و
عروس تا حدی کمتر، بین مادر زن و داماد اختلاف و تعارض پیش
میآید؟
ادامه مطلب ...