بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

زعمل کار برآید . . .

روزی مردی داخل چاله ای افتادوبسیاردردش آمد ...
یک روحانی اورادیدوگفت :حتماگناهی انجام داده ای!
یک دانشمندعمق چاله و رطوبت خاک آنرااندازه گرفت!
یک روزنامه نگاردرمورددردهایش بااومصاحبه کرد!
یک یوگیست به اوگفت : این چاله وهمچنین دردت فقط درذهن توهستنددرواقعیت وجودندارند!!!
یک پزشک برای اودوقرص آسپرین پایین انداخت!
یک پرستارکنارچاله ایستادوبااوگریه کرد!
یک روانشناس اوراتحریک کردتادلایلی راکه پدرومادرش اوراآماده افتادن به داخل چاله کرده بودندپیداکند!
یک تقویت کننده فکر اورانصیحت کردکه : خواستن توانستن است!
یک فردخوشبین به اوگفت : ممکن بودیکی ازپاهات روبشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت ودست اوراگرفت واوراازچاله بیرون آورد...!

جملات زیبا



تصمیمات خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد .(( پائولوکوئیلو ))   


 لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد. ((نارسیس))  



ادامه مطلب ...

تاتـو : یک زیبایی خطرناک

تاتو یک نوع طراحی تقریبا ثابت صورت است که از طریق وارد کردن رنگدانه در روزنه های لایه خارجی پوست انجام می شود. در طول عمل سوزن ظریفی که به یک دستگاه تیوب دار حاوی رنگدانه متصل است مرتب پوست را سوراخ می کند و…

 

و با هر رخنه ای ، مقداری از رنگدانه داخل پوست تزریق می شود. این عمل که تقریبا چند ساعت طول می کشد منجر به خونریزی ضعیف و درد خفیف می شود. خطرات تاتو کردن: خوشبختانه علی رقم اینکه این طراحی بسیار باب شده ولی خطرات و مشکلات آن چندان رایج نیست. اما به هر حال به دلیل اینکه تاتو باعث ایجاد شکاف و رخنه در پوست می شود و در واقع مهمترین سد دفاعی بدن علیه میکروبها را دچار خدشه می کند، بروزعفونت های پوستی و سایر واکنش های پوستی در این حالت ممکن است.

رنگدانه های تاتو داخل پوست تزریق می شود ، این رنگدانه نوعی ماده آرایشی است که سلامت آن توسط سازمان غذا و دارو تصویب نشده است. این ماده برای تزریق زیر پوست تایید نشده است و بنابر این تاثیر طولانی مدت آن ناشناخته است.

از جمله مهم ترین خطرات تاتو.....

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

شهر من کجاست؟

من در شهری زندگی می کنم که یکی از معروف ترین سمفونی های موزارت را روی دنده عقب وانت می گذارند!


شهری که روانشناس هایش همه از همسرانشان طلاق گرفته اند  

شهری که هنوز پیکان 56 را ترجیح می دهند .

شهری که در جدول های روزنامه ها و مجله ها سوال این است : بی دینی 7حرفی( و جواب می شنود : سکولاری!

شهری که می گویند مسلمان ساز و مسلمان دار است اما با هر نفس تهمت میزنند و غیبت می کنند و به قولی گوشت برادرمرده خود را با ولع می خورند .

شهری که نظامی اش شهردار می شود !

مهندس برقش تاکسی دارد !

وزیر امور خارجه اش انگلیسی را با لهجه لری حرف می زند !

آدمها از دیدن پلیس می ترسند !

شهری که دل به دست آوردن سخت است و دل شکستن هنر می باشد !

شهری که در دانشگاهش فقط این را یادت می دهند که چگونه با حراست نرم صحبت کنی تا خوشش بیاید!

شهری که ملت رسانه ای دارد اما رسانه ملی ندارد

 

شهری که زبانش "پارسی" است اما می گویند "فارسی" چون زبان عربها "پ" ندارد !

شهری که من دوست دارم هوای تو را داشته باشم ، و تو هوای من را ، اما نه به معنی حمایت! به این معنی که هیچ کدام نمی خواهیم در هوای خودمان نفس بکشیم .

شهری که عبدالمالک ریگی را از هوا پایین می کشند اما دزدان چند مجسمه را نمی توانند پیدا کنند !

شهری که مرگ حق است و حق گرفتنی!

شهری که برنده یعنی کسی که کمتر از بقیه می بازد !

شهری که کف اتوبانش دست انداز دارد !

شهری که همه فکر می کنند فقط خودشان می فهمند !

شهری که مرگ بر آمریکا می گویند ولی آرزویشان این است که آمریکا را حداقل یکبار ببینند !

شهری که همه مشکل را در کس دیگر می جویند !

شهری که هنوز نفهمیدم من در آن به دنیا آمدم یا در آن مردم

فوتبال بانوان(ایران - ترکیه)


مسابقه تیم فوتبال بانوان ایران در برابر ترکیه
عکس های بیشتر در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...

عکس های برگزیده

در 24 ساعت گذشته وقایع گوناگونی در گوشه و کنار جهان رخ داده اند. عکس های خبری بخشی جذاب و مهم از اخبار را به خود اختصاص می دهند. نگاهی کوتاه به عکس های خبری برگزیده ۲۴ شبکه بی بی سی .
 
تصویر دیدنی یک جوجه کبوتر دو روزه در کف دست یک کبوترباز شهر لاهور در پاکستان که در این شهر صدها هزار نفر به کبوتربازی علاقه دارند.
 
دو مرد با موتورسیکلت به دامنه کوه آتشفشان مراپی در جزیره جاوه اندونزی نزدیک می‌شود. به دلیل آغاز فعالیت این کوه آتشفشان ساکنان بسیاری از روستاهای نزدیک تخلیه شدند.
یک هنرمند هندی کوزه‌های روغن مشهور به دیاس را در کارگاهش در حومه شهر حیدرآباد هند و در آستانه فستیوال هندویی دیوالی تزیین می‌کند.
سوارکاری در صبح زود لذت بسیاری دارد. مانند این سوارکاران که در ناحیه سورن بارووز در منطقه برکشایر انگلستان در حال سوارکاری هستند.
یک زن ژاپنی در حال آماده کردن فانوسها برای جشن سالیانه پاییزی به مناسبت نودمین سالگرد تاسیس معبد میجی در توکیو است.
نیم‌رخ باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا از ورای شیشه اتومبیلش.تمام فکر او به انتخابات میان دوره‌ای کنگره آمریکا معطوف شده است.
تصویر یک زن سومالیایی و انبوه کودکان در یکی از به اصطلاح خیابان‌های شهر موگادیشیو پایتخت کشور بی‌قانون سومالی که به دلیل نبردهای هر روزه ساکنان آن در تهدید مرگ یا زخمی شدن هستند.
یک پسربچه کوچک در شهر آگوا پرتا در شمال شرق برزیل به نقطه‌ای چشم دوخته است.
با گذشت دو هفته از بارش‌های سیل‌آسا و توفانهای استوایی در فیلیپین کماکان خسارت به بار می‌آورد. یک فیلیپینی با حیرت به بقایای محل زندگی‌اش در شمال این کشور نگاه می‌کند.
چهره یک کرگدن سیاه 5 ساله به نام فیلا در باغ وحش شهر ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی که شاخهایش را برای حفظ جانش بریده‌اند

قصه ی زیر زمینی

ورس 1 : 
سالیان سال توی زیر زمین ها // با ترس و لرز واسه آرزوها فریاد زدیم ما 
روزگار ما همه شک و تردید // هی دویدیم هی زدیم تا به اوج رسیدیم 
از تموم دردا توی سرما و گرما // پلی ساختیم ما از نمه زیرزمین ها تا آسمون ها 
دستای ما خالیه مغرور اما // فدا کردیم ما خواب شبارو واسه آرزوها 

ورس2 : 
در نزن که بازه در // واسه حرفای تازه تر 
سواره کلمات بشیم کم کم // اگه پایه ای بشین ترکم 
دربست بریم به مرکز که // مرحم بدیم به هر زخم و 
هر کس که سیره از درد // و پس حرکت به زیر هم کف 
چپ و راست به هر در زدیم // سبک رپ و راک رو از دست ندیم 
مثل برق و باد و از هر طریق // درد و رنج ما رو هرکس ندید 
میدونی که کسی پشت ما نیست // واسه دستگیریم مژدگانیست 
پس میشه رشد ما ریسک // ولی اینا مانع رشد ما نیست 
مغزم سراسر ، فکر نو // نبضم هماهنگ با مترونوم و 
تو میبینی دستم میکروفون و // خوب میخونم این و رو ریتم تند و هو 
اینه صلاحه دستم // و میاد از سینه صدای خستم 
وقتشه همه با هم یکی بشیم // حرف قلب و راحت بگیم 

ورس 3 : 
زندگیمون و روی ساز میرقصونیم // به هر دلیل به هر کجا که بخوایم میبریم 
پا به پای ترس بین راه آسمون // به هر دلیل به هر کجا که بگی سر زدیم 
از تموم دردا توی سرما و گرما // پلی ساختیم ما از نمه زیرزمین ها تا آسمون ها 
دستای ما خالیه مغرور اما // فدا کردیم ما خواب شبارو واسه آرزوها 
سالیان سال توی زیر زمین ها // با ترس و لرز واسه آرزوها فریاد زدیم ما 
زندگیمون و روی ساز میرقصونیم // به هر دلیل به هر کجا که میخوایم میبریم 
قصه های دردهای ما پایانی نداره // اما پاکی دستهای ماست که اوج و میاره 

به دنیا خوش اومدی

کی دو روزیه که چشمات به آفتاب 
باز شدن ، حالا دیگه شروع داستان توئه 
مادر و پدرت مثل پاسدار 
دیگه دور و بر تو ان و چشم به آسمان 

نـیـا به خــــدا 

میگن اینو که بچه سالمه 
تو دورش کن از هرچی ظالمه 
گریه میکنی میدونم من شیر بهونه ست 
اشک تو واسه ورود به این زمونه ست 
تو 9 ماه رو تو تاریکی سر میکردی 
بدونی کجایی ، همین الان برمیگردی 
تو فردا ، دریای دردا رو دریاب 
تنهای تنها هستی تو 

بدون اینو پـــس 

تو وقتی رفتی ، به سمت سختی 
یا درگیر هستی ، تو دست تقدیر و ، بعد میفهمی 
فردی " زخمی ، غمگین ، تسلیم " هستـــی 

بخواب با صدای من تا بنویسم 
از فرداهای دور دست زندگی 
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر 
از فرداهای دور دست زندگی 

اگه پسری ، بابا میگه این عصای دسته 
اگه دختری ، میمونی توی فضای بسته 
حرف یاس ، حالا به حقایق وصله 
تولد تو ، فقط واسه بقای نسله 
پس بهت ، همینو میگم و میرم 
که اینه رسم زمین بی رگ و بی رحم 
یه چیزی داری می بینی و میگی عالیه 
اینجا عصر آدمای دیجیتالیه 
هرکی میاد واسه کمکت دست بگیره ، 
فردا میخواد چند برابرشو پس بگیره 
گریه ها واسه ت همه واسه ریاست 
دوستی که ، قبل گریه داشت پیاز پوست میکرد 
ما میخوایم گلوی همو با حرص ، بدریم 
انگار از همدیگه طلب داریم ارث پدری 
تو نمی تونی چیزی بگی بابایی بدونه 
گریه کن تا مامان واسه ت لالایی بخونه 

بخواب با صدای من تا بنویسم 
از فرداهای دور دست زندگی 
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر 
از فرداهای دور دست زندگی 

منو ببین ، دیگه پر ِ حرفه چهره م 
گلوم میسوزه از مزه ی تلخ شعرم 
گوش بده ، حالا که توی اوج حرفیم 
به خدا نمیخوام بدم به تو موج منفی 
ولی ، بدون خیلی زود پیر میشی 
توجه کن که خیلی زود دیر میشه 
عاقبت تولد تو اجله ، میدونی ؟ 
چرا واسه بزرگ شدن عجله میکنی ؟ 
معصوم و زیبایی ، با دل پاک داری امید 
مثل ماهی قشنگی تو آکواریومی 
تو کاش بدونی ، که پاک بمونی 
وجود خودتو ذره های خاک بدونی 
چه تو روز روشن و چه آسمان تاریک 
به دنیا اومدی حالا شناسنامه داری 
توی دنیای پر ِ درد و خشونتی 
ولی حالا که اومدی پس 
 
خـــوش اومــــدی 

بخواب با صدای من تا بنویسم 
از فرداهای دور دست زندگی 
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر 
از فرداهای دور دست زندگی 

بخواب با صدای من تا بنویسم 
از فرداهای دور دست زندگی 
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر 
از فرداهای دور دست زندگی

به دنیا خوش اومدی

کی دو روزیه که چشمات به آفتاب 
باز شدن ، حالا دیگه شروع داستان توئه 
مادر و پدرت مثل پاسدار 
دیگه دور و بر تو ان و چشم به آسمان 

نـیـا به خــــدا 

میگن اینو که بچه سالمه 
تو دورش کن از هرچی ظالمه 
گریه میکنی میدونم من شیر بهونه ست 
اشک تو واسه ورود به این زمونه ست 
تو 9 ماه رو تو تاریکی سر میکردی 
بدونی کجایی ، همین الان برمیگردی 
تو فردا ، دریای دردا رو دریاب 
تنهای تنها هستی تو 

بدون اینو پـــس 

تو وقتی رفتی ، به سمت سختی 
یا درگیر هستی ، تو دست تقدیر و ، بعد میفهمی 
فردی " زخمی ، غمگین ، تسلیم " هستـــی 

بخواب با صدای من تا بنویسم 
از فرداهای دور دست زندگی 
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر 
از فرداهای دور دست زندگی 

اگه پسری ، بابا میگه این عصای دسته 
اگه دختری ، میمونی توی فضای بسته 
حرف یاس ، حالا به حقایق وصله 
تولد تو ، فقط واسه بقای نسله 
پس بهت ، همینو میگم و میرم 
که اینه رسم زمین بی رگ و بی رحم 
یه چیزی داری می بینی و میگی عالیه 
اینجا عصر آدمای دیجیتالیه 
هرکی میاد واسه کمکت دست بگیره ، 
فردا میخواد چند برابرشو پس بگیره 
گریه ها واسه ت همه واسه ریاست 
دوستی که ، قبل گریه داشت پیاز پوست میکرد 
ما میخوایم گلوی همو با حرص ، بدریم 
انگار از همدیگه طلب داریم ارث پدری 
تو نمی تونی چیزی بگی بابایی بدونه 
گریه کن تا مامان واسه ت لالایی بخونه 

بخواب با صدای من تا بنویسم 
از فرداهای دور دست زندگی 
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر 
از فرداهای دور دست زندگی 

منو ببین ، دیگه پر ِ حرفه چهره م 
گلوم میسوزه از مزه ی تلخ شعرم 
گوش بده ، حالا که توی اوج حرفیم 
به خدا نمیخوام بدم به تو موج منفی 
ولی ، بدون خیلی زود پیر میشی 
توجه کن که خیلی زود دیر میشه 
عاقبت تولد تو اجله ، میدونی ؟ 
چرا واسه بزرگ شدن عجله میکنی ؟ 
معصوم و زیبایی ، با دل پاک داری امید 
مثل ماهی قشنگی تو آکواریومی 
تو کاش بدونی ، که پاک بمونی 
وجود خودتو ذره های خاک بدونی 
چه تو روز روشن و چه آسمان تاریک 
به دنیا اومدی حالا شناسنامه داری 
توی دنیای پر ِ درد و خشونتی 
ولی حالا که اومدی پس 
 
خـــوش اومــــدی 

بخواب با صدای من تا بنویسم 
از فرداهای دور دست زندگی 
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر 
از فرداهای دور دست زندگی 

بخواب با صدای من تا بنویسم 
از فرداهای دور دست زندگی 
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر 
از فرداهای دور دست زندگی

بازم کمه

پاشو که وقت نداریم شب کوتاهه
1دقیقه رو حروم نکنیم صبح تو راهه 
بیا و چشاتو ببند باز کن
تو بخند ناز کن
تو آسمون دل منو تو پرواز کن
تو یک نیگاه 
تو شدی تکیه گاه 
می دونم که خدا تو رو به من هدیه داد
دلمو بردی حالا صبر کن نرو کجا؟
بیا و بمون دیگه پیشم بابا تو رو خدا
یه دفعه نری جدا شی باید من و تو ما شیم 
به هم انرژی بدیم و پر از اقتدار شیم
آره جملمو با تو تموم می کنم همة عمرمو

همة عمرمو با تو سرکنم
بازم کمه بازم کمه 
لحظه لحظه هامو از تو پر کنم
بازم کمه بازم کمه
اگه فردا رو می خوام برای با تو بودنه 
بازم کمه بازم کمه ، بازم کمه بازم کمه

خورشید و ماه و ستاره ها رو با تو دوست دارم
ابرای آسمون و بارونو با تو دوست دارم
دوست دارم سر بذارم رو شانه هات خوابم کنی
دوست دارم سپیده دم با بوسه بیدارم کنی 
بازم کمه بازم کمه ، بازم کمه بازم کمه

بیا بمون دیگه حالا با ما تو باز 
ببین اومدن اینجا حالا سامان و یاس
تپش قلب من واسه تو هست و بود هنوزم
بازم دلم می خواد ببرم دست تو موت 
پس از ورودتو نفس ربوده 
شد ازم تو بودی که ازت سروده
واسه رسیدن به تو منم بد سرسخت 
حتی اگه فاصله ها باشه صد فرسخ
پس اشتباه نکن و منو از دست نده 
هرگز بر نمی دارم دست از سرت
دوری من از تو حالا هست مسئله
عشق من

خورشید و ماه و ستاره ها رو با تو دوست دارم
ابرای آسمون و بارونو با تو دوست دارم
دوست دارم سر بذارم رو شانه هات خوابم کنی
دوست دارم سپیده دم با بوسه بیدارم کنی 
بازم کمه بازم کمه ، بازم کمه بازم کمه


زهی عشق

متن تمامی آهنگ های درخواستی

همه با هم برای پیشرفت رپ

تکست آهنگ زهی عشق یاس سارا

1388/09/6

نوع مطلب :تکست یاس، 

 

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نقض است و چه خوب است و چه زیباست خدایا
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نقض است و چه خوب است و چه زیباست خدایا

چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چون خورشید
چه پنهان و چه برهان و چه پیداست خدایا
فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم 
ندانیم ندانیم که چه غوغاست خدایااااا 
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایااااا

یا یا یا یاس
در هر برگ از دفتر من
هست از
سرور من برتر
بر حق در
ره در بستر
در هر ور
بهرم هست از
برکت سرور
شرمندم از کردم
سرور
بد کردم دندم نرم
اصلا
مرحم دردم من هم بردن
سگ درسن
در قصرت هستم
در سر فصل هست
فقط اسم تو
همه کمکتو می خوام
نه نصفشو
سایتو بالا سرم می خوام
توان بده ایزد
می خوام با اجازت
خیلی روان بنویسم
دارم گره ای سخت بارم گله ای سرد
که تو منتظر روز خوب دل بی صبر
می خوام جاودانه بمونم تا ابد الدهر
نمی کنم دیگه از خودم همه رو دک
می خوام برم جلو با نیت و مدد حق

چه نقش است چه نقش است بر این صفحه ی دل ها 
غریب است غریب است ز بالاست خدایا
نه دام است نه زنجیر همه بسته چه راهیست
چه بند است چه زنجیر که برپاست خدایا

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نقض است و چه خوب است و چه زیباست خدایا 
چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چون خورشید
چه پنهان و چه برهان و چه پیداست خدایا
فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم 
ندانیم ندانیم که چه غوغاست خدایااااا

تمومش کن

جلو آینه وایسا تو در حسرت ، که چه روزای خوبی بود از دست رفت 
که چه گناهی بود که ازش سر زد ، که دیگه دور شده بود از مقصد 
رفتن دیگه همه از دم ، تنهاش گذاشتن دیگه اونو رسماً 
اونیکه زمانی از همه بوده برتر ، حالا با دستای خودش شده پرپر 
جَوونیکه پشتش خمیده ، رنگ از چهره ی خشکش پریده 
تازه مصرف کرد نعشه بود ، ولی دوباره دچاره رعشه شد 
من یادم ، نمیره روزایی رو که اون مادر
 ، چطوری یه گوشه میگرفت ماتم ، نمیتونست بکنه اینو باور ، که بچش تو دام یه نامرد 
، بیفته تو جامعه با سر ، بخوره روی زمین بگه واسم هیچی مهم نیست که ببازم همه چیم رفت به باد 
دستم رفته رو نبض حست ، حالا که دیگه کارِ تو حبس جسم ته 
، تو یه زخمی صد درصدی که به روی خودت حالا یه ضبدر زدی ، میگن که آدمی که خواب باشه ، صداش کنی میتونه ز خواب پا شه 
ولی تو خودتو زدی به خواب ، شنا بلد نیستی ولی زدی به آب ... 
بدون هر کس که رفته از این مسیر از دست رفته شده اسیر ، پس هست به نفعت تو این بدون ، هرچند که سخت تو ولی بتون 
بتون . اون نمیتونه ، که رو پاهاش وایس ، کسی چه میدونه ، که یه روزیرو که نداره پوله دوا ، اون تزریق کنه آمپول هوا 
واسه پول دوا مونده یه را دیگه ، که شستن شیشه ماشینا تو ترافیک ، تا میره جلو که بکنه شروع به کار ، صاحب ماشین میگه برو کنار 
متنفر چشماشو بهش دوخت ، یاد گذشته افتاد دلش سوخت ، از روزای خوبی که رفتن ، حالا دیگه زیره خاطرات بد دفنن 
این مرهم ِ درد اون مرده ، اونو از همه طرد دور کرده ، مرهمی که اونو نابود کرد ، خیلیا رو روونه ی تابوت کرد 
اون مرد حتی نامزدش ، رو با نعشگیه مواد طاق زده 
حالا اون که تو دل شبا تک غریبه که حالا میگه دیگه رسیده به آخر ِ راه
 
من میگم اون هی داره میره ، نمیدونه که جلوش میدان مین نرو جلو تا به تو بگم من علتش ، که ته این راه مرگ با ذلت 
تو کسی شدی ، که حالا یه شبگرده ، منتظری که اون روزا برگرده ؟ 
نه . تو رویای نعشگی ، برگرد تو به دوران بچگیت ، گونه هات دیگه شده از اشک تو خیس ، وقتی میاد سراغ تو گشت پلیس 
تو گذشته آب از سرت ، که تاثیر مواد لامصب
 
وقتشه تصمیم بگیره ، ترک کنه یا زیر تزریق بمیره 
به خودش گفت خودت بساز میتونی ، چرا داری خودت قصاص میکنی 
وقتشه دیگه پاشد به قصد کشت ، پس از جاش بلند شد با دست مشت 
اعتیاد کنه مثل موج ویران ، تا که برسه به روزای اوج ایران

صلح تویی

حالا منم و ورقه ، روی ورقه قلمه 
روی تنمه عرق ِ 
توی سرمه کلمه 
توی دلمه هدف ِ 
بذار برم به طرف ِ 
کسی که توی دنیا شده یه ملکه 
بذار 
بذار حالا دیگه بخونم از کسی که 
هست دنیا واسه اون بدون مرز 
کسی که سالها پیش داشته توان خاصی 
به راستی توی زبان فارسی 
حالا دیگه می‌دونن اینو مرد و زن‌ها 
حتی خدایی که نداره المثنی 
یهودی و مسیحی یا که هر مسلمان 
یه سرباز واسه مرگ و سر باز 
که صدبار اسمش رو تو تسبیح 
من ذکر می‌کنم و می‌گم جلو تو تسلیم 
شعرهایی که به صد زبون ترجمه شده 
حالا واسه من، تو یه سنبله 
دیگه می‌گذ‌ره از رفتن تو 800سال 
ولی هنوزم الگو می‌گیرم از اشعار تو


رفتی ولی تو می‌دونی 
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی 
تو ویرونی من و شرایط سخت من 
تو با کلماتت به من گفتی تو می‌تونی 
آره 
رفتی ولی تو می‌دونی 
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی

آره 
رفتی ولی تو می‌دونی 
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی
 
تو ویرونی من و شرایط سخت من 
تو با کلماتت به من گفتی تو می‌تونی 
روزهایی که نگرانم بار سخته بر دوش 
با کلمات تو من می‌شم مست و مدهوش 
می‌خونم اینو بدونی تا روزی که بمیرم 
تک‌تک کلمات تو از یاد من نمی‌رن 
پس ، وقتشه اینو بدونی 
که یاس تا آخر عمر وفاداره به تو 
که اگه دیگه تو نباشی بگو چطور 
که باز یاس داستان داره بدون تو 
نه 
این عشقی که تو دل منه به توئه 
که منو می‌بره به روی صحنه 
دیگه بگم از اینکه مونده حالا یاس و یک بند 
فرمول کلمات رو از تو یاد گرفتم

آره 
رفتی ولی تو می‌دونی 
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی 
تو ویرونی من و شرایط سخت من 
تو با کلماتت به من گفتی تو می‌تونی

باید اینو بدونی که تو که کسی بودی که 
که یکی یکی ِ کلمه‌هایی که توی دل تو بوده 
واسه من و خیلی ‌کسایی که 
شعرهای تو رو با دل و جون و وجود درونی می‌خونند 
می‌دونن اینو که تو یه الگوی جاودانه‌ای 
واسه‌ ی زمینی که باغه تویی باغبان و 
اینهِ که منو به سوی تو می‌کشونه 
که تو چطور خودت رو تو دل این همه آدم‌هایی که 
حتی کتابای تو رو به زبون خودشون ترجمه می‌کنن و 
عشق‌ رو با کلمات تو تجربه می‌کنن 
اسمت‌ رو می‌خونم ، میگم : " مولانا رومی " 
که توی فرهنگ صلح ، تو بالا بودی 
یه رودی ، یه رود زلال و شفاف 
که منم همیشه دیگه دنبال حرفاش 
چه جالبه که این بوده ترس رومی 
که اون متعلق باشه به یه مرز و بومی 
حالا رومی رفته و باز دشمن زیاده 
یه سری تانک سوارن ، یه مشت هم پیاده 
به خاک سپرده شده توی قونیه یک روز 
منم می‌خوام باشم " رومی امروز "

رفتی ولی تو می‌دونی 
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی 
تو ویرونی من و شرایط سخت من 
تو با کلماتت به من گفتی تو می‌تونی 
آره 
رفتی ولی تو می‌دونی 
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی 
آره 
رفتی ولی تو می‌دونی 
که بزرگترین شاعر همه ما تویی رومی

ستاره قطبی

این منم،یک مرد تنها توی راه یک بیابونِ تاریک
تا چشم کار میکنه ظلمات راهم دوره یا نزدیک؟
تا کجا باید ادامه داد به این راه همه جا تاریک،بالا سرم آسمون سیاه این راه هست سخت و طولانی راه بلد این جاده فقط یکیست
زیر پام که نگاه میکنم فقط خاک وای ترسام چه ترسناک یک سری نقطه ی نورانی تو آسمون چشمامو جلب میکنه به سمتشون
که بینشون یکی نورانی تره که اون نور نور ستاره ی منه بهم امید میده میگه بیا انرژی حرکتم شده زیاد

مثل اینکه باید به سمتش حرکت کنم تا بتونم به کمک اون ستاره راه خودم رو آروم، آروم پیدا کنم
حالا قدممو تند تند بر میدارم راه سخته ولی دست بر نمیدارم در طی مسیر طولانی و دراز روز رو در روبروم میبینم
رسیدم به هدف وقتی نور رو دیدم دویدم هر طرف با یه شور و شعف خستگیام شد رفع با این حد که بود ضعف من بودم که پیدا کردم
با خوشحالی رفتم به سوی نور رفتم و بعد بهش گفتم با غرور میدونم میای باهام تا جا های دور تو تاریکی شب ها چشمامو نمیکنی کور
هدف حرکت به طرف روشنایی ولی حالا رسیدم به یه دوراهی چپ و راسته کدومو برم مسیر درست تو این دو راه پیدا بشه؟
من که تونستم تا اینجا رو خودم بیام قدم به قدم تو این مسیر نیوفتادم تو دام حالا توی نعمت آزادمو رهام تصمیم خودمه راهی رو که خودم میخوام؛ آره

سمت چپ(چپ) خاک اون پر طلاست ولی راه راست در مسیر ستاره هاست نه من میرم به طرف طلا تا نخورم به تاریکی هوا هم روشن
،هم زیبا طلاست ولی ستاره همیشه تو آسموناست برو بریم به چپ(چپ) حرکت،محکم و پر استقامت
وای دوباره همه جا تاریک شد ترس و وحشت ، تیرگی نزدیک شد زرق و برق طلا ها کم کم از بین رفت من موندمو پشیمونی اما چه سود؟
پس کو اون شهر طلاییِ زیبا نمیتونم حتی پیدا کنم یک راهنما آهای کسی نمیشنوه اینجا صدام اون ستاره هم رفت دیگه پشت ابرا 
دلم گرف از این تاریکی مطلق خسته شدم دیگه ندارم رمق آهای ستاره بیا بیا به کمکم میدونم(میدونم) اشتباه کردم
ناگهان غبار ابر رفت کنار نور اون ستاره منو کرد امیدوار انرژی حرکتم آره شده زیاد چون که به ستاره دیگه دارم اعتماد
حالا من دیگه میدونم راهم کجاست از این به بعد حرکت میکنم به راه راست راهی که در مسیر ستاره هاست راهش سخته خونه ی منو شماست
با یه موفقیت همه چی رو فراموش نکن نور خدا رو تو دلت خاموش نکن دعاکن برو بگو خدایا شکرت تا اینکه خدا همیشه باشه پشتت
تعبیر این خواب من فقط یک چیز بود تشبیه اون و خداوند عزیز بود سمت چپ فقط تو مسیر جهنّم راه راست بهشت واسه روز رستو خیز بود

بیایین تا آخرش با اون نور باشیم و بس بیاین تو زندگی دور باشیم از هوس ستاره ی قطبی برامون باشه یک درس برون از خودت اون شب نحس
چشماتو ببندی و باز کنی میبینی که ته خطی واست چی میمونه؟
فقط اعمالته که طبق اون خداوند تصمیم گیری میکنه
پس همه برگردیم از سمت چپ اسم خدا رو بیاریم روی لب
امید که ستاره ی قطبی برای ما تو زندگی باشه یه راهنما

پدر

کسی چی می دونه از فردا 
پس الان ، هدفونتو بردار 
افکار ، اشعار ، بگم از دردام 
الان 
از خواب ، برپا 
دریاب اشکام ، حرفام 
سنگ صبورم آهنگ 
من از درد درونم با غم خوانم 
درد دلم با تو بشنو 
چند جمله بگم با تو :

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت ، غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود 
در هر قدم یک دشمن 
من از ترس اعتماد رو در خودم کشتم 
با خشونت به من می گفتن خوش اومد 
منم از اون رفتارها خونم به جوش اومد 
ما دیگه همه چی رو از دست داده بودیم 
سرمون کلاه رفت ، ما چه ساده بودیم 
به یاد روز می افتم که با دستبند 
بابای خوبم رو می گرفتن از من 
پس من رسما تنها شدم 
از غم خلوت کردم با خودم 
چیزی که در د آورد اون روزا قلب ماها رو 
که اونا آوردن حکم جلب بابا رو 
هر چی ازشون ، وقت خواستم من 
می گفتن : " نه " ، ناز کردن 
ورشکسته شدیم ، آره 
کار خدا بود اون همه چک رو پاس کردن

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بقیه رو ادامه میدم من الان صریح 
یه پای ما خونه بود و یه پا کلانتری 
ما هم ساکت نبودیم آره بنابراین 
فکر نکنین که ما پسر پیامبریم 
یکی از طلب کارا رو که خیلی لجنه تو خلوت 
رفتم بالا سرش مثل اجل معلق 
فکر نکنی یاس هست مولکولی بیرحم 
بچه های شما ازم الگو میگیرن 
قاضی گفت چقدره طلبت ؟ 
گفت : هفت هشت تومن 
خواستم با دستام بگیرم و خفه ش کنم 
آره حرص ، بغض ، حس یه عقده ، یه نقطه تو قلبم ، نقطه ی سوخته 
14 – 15 ساله بودم آره تو همین مرزا 
با طلب کارا حساب کردم تومنی پنج زار 
یکمی اعصاب ، راحت شد قرضا 
رو دادیم و از چکا پاره کردی امضاها رو 
فکر نکن بدبختیا رو من پیچیدمشون 
از اون دور من سختیا رو میدیدمشون 
و پیشرفت دور شد چقدر طنابش 
بابا گفت دست بالا ببر پناه بهش

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

جیبامون پاک تر بود از قلب نوزاد 
که پولی نمونده بود حتی دو زار 
یه ماشین داشتیم از دار دنیا 
که اونم رفت و شد مال دزدا 
به صاب خونه با ترس گفتیم اجازه بشینیم ؟ 
چه سخت بود دوران اجاره نشینی 
خودمو کشیدم بیرون حالا از ته گل 
دارم می خونم برای شما از ته دل 
وقتی همه سرمستن با عرق و ودکا 
من در دستمه ورق و خودکار 
رشد نکردم مثل علف هرز 
پشت نکردم من به هدف سبز 
انتظار کمک ندارم من از قرض الحسنه 
کمک ؟ هه ، کمک یه ضرب المثله 
از گفتن حرف " بله قربان " بیزارم 
پس از الان دستمو رو قرآن میذارم 
که به دست هیچ احدی آتو ندم 
اگه تو بدی بلدی ، منم با تو بدم 
این مشکل برا من یه تجربه بود 
که به زبون hip-hop ترجمه شد

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد 
پدر وقتی رفت غم از در اومد 
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود 
مشکلات ما همیشه در کمین بود