این زخم های مردم پایتخت را چهکسی میبیند!!!؟
کلان شهر تهران، فرصتی با انتهایی ناپیدا برای کسب درآمد و ارتزاق است، البته اگر جنس تان با جنس پایتخت یکی شود و ابایی نداشته باشید که حرام و حلال زندگی تان بالا و پایین شود؛ این پایتخت دوست داشتنی زیر پوستش اتفاقاتی رخ می دهد که هیچ یک از ما خبری از آنها نداریم.
اما بسیاری از آنهاست که هر روز از کنارش عبور میکنیم و اگر دلمان گرفته باشد، در نهایت برایش آهی می کشیم. زخم هایی کهنه بر روی پوست شهر که نه تنها درمان نیافته، بلکه روز به روز وسعت پیدا کرده و در نهایت با چرک و خون ظاهرش آنچنان مشمئزکننده شده که هر عابری را وادارد بینی احساسش را بگیرد تا آلودگی مشامش را نیازارد، غافل از آنکه این زخم بر تن همان عابر است و رهگذر ساده دل زخم هایش را بر آینه دیوار می نگرد.

زخم ها سر نبسته بودند که سر باز کنند؛ زخم ها سال هاست همین جا هستند. تاریخ ها نه برای ماه ها که متعلق به سال ها تا اکنون است و دریغا که آنچنان کهنه شده اند که دیگر دردشان یک عادت بی ارزش شده و نه غمی بر می انگیزد و نه تلاشی برای بهبود. گاه گاهی، کهنه ای بر رویش می گذاریم تا کسی خون مردگی ها و زردابه بسته بررویش را نبیند و به واسطه آنکه بیمار هستیم، تحقیر و تمسخرمان نکند. زخم ها از سالیان دور هستند و چه عجیب بر تن تک تک ما نقش بسته اند. هرچند بر تن گروهی مان عیان گشته و بر تن گروهی دیگر همچنان مستتر است، اما دریغا که این زخم فراگیر است.
ادامه مطلب ...