-قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هایی می اندیشد که شما گفته اید اما بعد از ازدواج ، مرد قبل از این که شما حرف بزنید به خواب می رود!
هلن رولان
اعتقادات ما در قدم اول از والدین، معلمین، همسالان، تلویزیون و رسانه ها نشات می گیرد. وقتی سنمان کم است فکر می کنیم بزرگترهایمان بیشتر از ما می دانند به همین خاطر به هرچه که می گویند اعتماد می کنیم. اما هرچه سنمان بالاتر می رود، دیگر خودمان اعتقادات و باورهایمان نسبت به دنیا را شکل می دهیم. اما کمی از ته نشین اعتقادات دوران کودکی در ما می ماند. گاهی اوقات بدون اینکه خودمان خبر داشته باشیم درونمان لانه می سازند.
در زیر به برخی از این باورها و اعتقادات اشاره می کنیم. آیا این اعتقادات را در خودتان می بینید و اگر دیدید سعی کنید آنها را تغییر دهید.
1.اگر در چیزی شکست خوردی، فردی مغلوب هستی!
عصر ایران: همین ماه پیش با یکی از کارشناسان هوایی گفت و گویی خودمانی در خصوص وضعیت هوانوردی درایران داشتم و طی این گفت و گوی مفصل که با مرور کم و کیف ناوگان هوایی ایران همراه بود وی به من هشدار می داد که شروع سقوط هواپیماهای بوئینگ در ایران نزدیک است و در این بین وی تاکید ویژه ای داشت که برای هشدار دادن به این خطر بیشتر از این جهت بنویسم و به مردم این هشدار را بدهیم که سوار بر هر هواپیمایی نشوند چرا که بسیاری از هواپیما ها با عمر بالای خود ایمنی ذاتی خود را از دست داده اند.
آن روز به این کارشناس محترم گفتم که دلایل ایشان مستند است و بسیاری از گفته ها و هشدارهایش را قبول دارم اما متاسفانه مسئولان مربوطه گوش شنوای لازم را ندارند و در صورت نوشتن چنین مطلبی به هزار گناه ناکرده متهم خواهیم شد که از جایی و کسی خط و ربط می گیریم!
هنوز که هنوز است فراموش نکرده ام که چند سال قبل به دلیل نوشتن چند خط گزارش در خصوص تاخیر پروازهای هواپیمایی هما که اظهر من الشمس بوده و هست، از سوی مدیر روابط عمومی فعلی این شرکت متهم به توهین به پرچم مقدس ایران شدم و درخواست اخراجم را با امضای ایشان روی میز مدیر رسانه ام دیدم!
3 سال پیش برای نوشتن یک گزارش عینی که از حقایق ایران ایر بود، سیل نامهربانی های مدیران ایران ایر را در قالب جوابیه ای سراسر توهین دیدم و تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که قضاوت را به خداوندی بسپارم که به قلم قسم می خورد.
نشریه اقتصادی فوربس در تازهترین گزارش خود به معرفی پردرآمدترین ورزشکاران زن جهان پرداخت.
به گزارش بانکی دات آی آر ، در فهرست ۱۰ نفره منتشر شده از سوی فوربس مطابق انتظار تنیسبازان دارای بیشترین سهم در میان پردرآمدترین ورزشکاران زن جهان بوده و بعد از این رشته ورزشی نیز گلف قرار گرفته است.
در صدر پردرآمدترین ورزشکاران زن جهان ماریا شاراپووآ با درآمدی معادل ۲۴٫۵ میلیون دلار قرار گرفته است.
رتبههای دوم و سوم این ردهبندی نیز به خواهران ویلیامز یعنی سرنا و ونوس اختصاص یافته است.
جالب اینجاست که از میان زنان ورزشکار پردرآمد جهان تنها یکی و آنهم ماریا شاراپووآ در ردهبندی جهانی پردرآمدترین ورزشکاران جهان دارای رتبه هستند. شاراپووا دارای رتبه ۳۵ جهانی در این زمینه است.
در زیر با پردرآمدترین ورزشکاران زن جهان آشنا میشوید:
۱- ماریا شاراپووا، تنیس، ۲۳ سال، ۲۴٫۵ میلیون دلار
پردرآمدترین ورزشکار زن جهان قرارداد هشت سالهای را با شرکت نایک به ارزش ۷۰ میلیون دلار امضا کرده است. وی علاوه بر شهرت ورزشیاش به عنوان یکی از زیباترین ورزشکاران زن جهان نیز شناخته شده است.
در ۲۳ ژون ۱۹۱۱، روزنامه «Miami Metropolis» از «توماس ادیسون» میخواهد جهان ۱۰۰ سال بعد را تشریح کند. و ادیسون درباره اتوموبیلهای پر رونق آینده، طلوع فولاد و مرگ موتورهای بخار، پیش بینیهای شگفت انگیزی میکند. شاید شگفتانگیزترینش درباره کتابهای ۲۰۱۱ باشد؛ کتابهایی با ضخامت ۲ اینچ.
در زیر قسمتی از پیشبینیهای ادیسون را خواهید خواند.
من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو؛ خیلی خیلی کوچولو. مادربزرگم میگوید: قلب آدم نباید خالی بماند. اگر خالی بماند،مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت میکند.
برای همین هم، مدتی ست دارم فکر میکنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم؛ یعنی، راستش، چطور بگویم؟
دلم میخواهد تمام تمام این قلب کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو، به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم... یا... نمیدانم... کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد.
خب راست میگویم دیگر . نه؟
پدرم میگوید : قلب، مهمان خانه نیست که آدمها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانهی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد...
قلب، راستش نمیدانم چیست، اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خیلی خوب است ـ برای همیشه ...
خب... بعد از مدتها که فکر کردم، تصمیم گرفتم قلبم را بدهم به مادرم، تمام قلبم را تمام تمامش را بدهم به مادرم، و این کار را هم کردم..
با معاملات ملکی تماس گرفتیم. خانم بسیار خوش برخوردی خیلی خونسرد جوابگوی سوالات بود و درفایلهای مربوط به آگهیهای منزل جستجو میکرد. وقتی به او گفتم آپارتمانی با حدود 70 میلیون تومان میخواهم با خونسردی تمام سراغ فایلهایمربوط به زعفرانیه و نیاوران هم رفت!!!!!! آخر سر هم چند تا شماره تلفن داد که معلوم شد اشتباه بوده است!!!!
وقتی که به او گفتم که چرا به راحتی شماره تماس فروشنده را میدهی و مگر بنگاه شما حق کمیسیون نمی گیرد! گفت ما حق مشاوره مان دقیقهای 500 تومان است که بر روی قبض تلفنتان میآید....!!!!!!!!1با این کلک برای چند تا شماره تلفن دادن ، حدود 50 دقیقه تلفن را مشغول نگه داشته بود...
شمارهای که با 909 شروع میشود، این یک حقه ی چدید دفاتر خصوصی همراه برای سرقت پول خردهای جیب شماست که البته اگر آن را ضربدر یک میلیون مخاطب کنید برای خودش عددی میشود.تماس شما با شمارهها909 ، دقیقهای 500 تومان محاسبه میشود که به جیب کسی میرود که خط را از مخابرات اجاره کرده. این یک شیوه ی جدید سرقت از مردم است، به عنوان یک ایرانی مسوول، لطفا این متن را برای دوستان خود در ایران بفرستید و متنی را هم که خواهم نوشت حتما مطالعه کنید.
هر تماس شما حدود حداقل 1000 تا 2000 تومان پول به جیب اجاره کننده خط میریزد و یک میلیون تماس میشود یک تا دو میلیارد تومان، آن هم به همین سادگی.لطفا دست از بی مسوولیت بردارید، این پیام را برای دوستان خود بفرستید و به عنوان یک ایرانی تلاش کنید که جلوی این سرقتهای خرد را که باب شده و ارزش شکایت هم ندارد بگیرید
تاریخچهی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار به مکتب رفت.
از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانهی کودکان فلک بخت مکتب بود.
لیک حسن چشمان چپش را بر روی ورقهی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقهی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد ...
البته این تقلب با روشهای فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفندهای کنونی) صورت گرفت.
بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقهی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود. زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلبهای رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را میشود نام برد.
حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان میرسانیم:
روش های نوشتاری:
ین تست از کتاب" کوکولوژی" اثر «تاداهیاکو ناگاوو» و « ایسامو سایتو» که بازیهای جذاب و
سرگرمکننده خودشناسی و روانشناسی را دربردارد، انتخاب شده
این کتاب توسط چکاد سرامی و شاهین دهقان ترجمه شده است.
کوکولوژی (kokology) ترکیب دو واژه کوکورو (kokoro) به معنای ذهن، روح و احساسات در زبان ژاپنی و
لوژی (logia) به معنای شناختن و مطالعه به زبان یونانی است.
مطالب و مباحث این کتاب برای هر فردی در سنین مختلف جذاب خواهد بود و به همین
دلیل یکی از پرفروشترین کتابها در دو کشور آمریکا و ژاپن بوده است.
پرنده آبی
روزی پرنده ای آبی رنگ ناگهان از پنجره وارد اتاق شما میشود و در آنجا به دام می افتد.
چیزی در این پرنده شما را به خود جذب میکند و تصمیم میگیرید آن را نگه دارید.
اما روز بعد در عین شگفتی متوجه میشید رنگ پرنده از آبی به زرد تغییر کرده است.
این پرنده استثنایی دوباره تغییر رنگ می دهد و در صبح روز سوم به رنگ قرمز روشن در می آید و
در روز چهارم سیاه رنگ است.
سوال؟
اکنون روز پنجم است، وقتی از خواب برمی خیزید این پرنده چه رنگی است؟
1. پرنده تغییر رنگ نمی دهد و سیاه باقی می ماند.
2. پرنده به رنگ آبی که در ابتدا داشت باز میگردد.
3. پرنده سفید می شود.
4. پرنده طلایی می شود.
جواب ها باید در همین 4 جواب بالا جستجو بشه و رنگ های دیگه مثل سبز ، بنفش ، زرد و بی رنگ مد نظر نیست.
خوب فکر کنید، هر وقت به نتیجه رسیدید پایین این ایمیل رو بخونید
با توجه به توضیحات بالا باید متوجه شده باشید که به هیچ وجه سرکاری نیست.
پس با احساس خودتون جواب بدید و بعد جواب رو ببینید!
فکر می کنید می توان در یک تک عکس خلاصه ای از آنچه در سال 2010 رخ داده را به نمایش گذاشت؟ یک راه برای انجام این کار وجود دارد و آن عکاسی از مسیر حرکت خورشید در طول یک سال کامل بر روی یک تک کادر فیلم عکاسی است.به گزارش مهر، در صورتی که عکسی را چند بار نوردهی کنید می توان در آن بخشی را ثابت نگاه داشته و بخش متغیر را به شکل عاملی در حال حرکت به نمایش گذاشت.
یکی از بهترین مثالها برای این نوع از عکاسی نمایش دادن مسیر حرکت خورشید در طول سال است، عکسهایی که مسیر 8 شکل خورشید را که آنالما نام دارد در نقاط مختلف جهان به تصویر کشیده و نشریه نشنال جئوگرافی نیز گزارشی از آنها منتشر کرده است.
عکسهای آنالما به واسطه عکاسی از یک مکان و در زمانی یکسان با تناوب زمانی تقریبا دو بار در هفته به دست می آیند. به این شکل 30 تا 50 کادر عکس از خورشید به دست خواهد آمد.
پسر دهه 60 :دارم میرم جبهه
پسر دهه 70 :دارم میرم دختر بازی
پسر دهه 80 :دارم میرم بیمارستان سم زدایی
دختر دهه 70 :مرد باید تحصیلکرده باشه
دختر دهه 80 :مرد باید پولدار باشه
دختر دهه 60 : مرد باید با اخلاق باشه![]() |
دعای دختران مجرد اللهم انزلنا جوانک الرشید، الغنى و الصاحب المدرک و بالخصوص المسکن الگنده! راکب زانتیا. لا خواهر و لا مادر. متخصص الطبخ الغذاء لذیذ و النظافت المنزل و ماهر بالتعویضة الکهنة الطفل الصغیر. الخاصه: الزن ذلیلا آمین یا رب العالمین .......! بده منتظریم .................!
دعای پسرهای مجرد الهم نزلنا حوریاً تک دانه و هیکل توپ (خدایا منو به خاطر این درخواست سنگینم ببخش)...! کم توقعا...! السّن الصغیرا...! لا کوزه ترشی...! الوضع المالی.... عالی و جهیزیتها کاملةُ...! و والدینها رو به موتا، ترجیحاً لا خواهر و مادر و پدر و کلهم فک و فامیلا...! الچشم البسته (لا آفتاب مهتاب دیده)...! کدبانوا فی المور المنزل (همه جور چیزا)...! ١٠٠% مطیع الامر، لا چون و چرا و تسلیماً لخشمنا...! قویاً فی تحمل بوی جوراب و الغیر چیزها...! |
به گزارش ایران-ایران به نقل از گل صحبتهای مجید جلالی درباره نیامدن کارلوس کئیروش به فوتبال ایران خواندنی است . جایی که جلالی می گوید دیگر صحبت کردن درباره گزینه های مربیگری تیم ملی بیهوده است. جلالی می گوید:« من درباره کئیروش نظری ندارم. دیگر صحبت کردن در این مورد فایده ای ندارد. شماها مدام از من پرسیدید نظرت درباره کئیروش چیست اما من می گفتم تا نیامده نباید درباره او صحبت کرد. شما اصرار کردید و من هم در نهایت نظرم را گفتم. حالا هم زیاد ذهنیت خوبی برای حرف زدن ندارم. وقتی می بینم صحبتهایم راه به جایی نمی رود و بعضی ها هر کاری می خواهند انجام می دهند دیگر سعی می کنم حرفی نزنم» از جلالی پرسیدیم که گزینه ایرانی در مقطع فعلی بیشتر به درد تیم ملی می خورد یا گزینه خارجی که او اینگونه پاسخ ما را داد:« اگر به صحبتهای من طی روزهای گذشته دقت کنید می بینید که اصل موضوع برای حل شدن مشکل فوتبالمان را مربی نمی دانم. از دید من مربی در بالاترین سطحش تنها می تواند ۱۵ درصد از مشکلات را حل کند. »
از جلالی پرسیدیم برای اینکه زودتر به حل ۱۵ درصد از مشکلاتمان برسیم مربی ایرانی انتخاب کنیم یا خارجی که او گفت:« باید به زمان نگاه کرد و پتانسیل افراد. نیروهای داخلی باید ارزیابی شوند و اگر خوب بودند می توانند ۱۰ تا ۱۵ درصد از مشکلات ما را حل کنند. بقیه مشکلات برمی گردد به برنامه ریزی و معضلات ساختاری فوتبال ما.» جلالی درباره ملاک ارزیابی مربیان داخلی می گوید:
« فکر می کنم اگر بیشتر از این صحبت نکنم بهتر است. وقتی صحبت می کنم احساس می کنم سر کار هستم. خبرنگارها چند روز زنگ می زدند و درباره کئیروش از من می پرسیدند اما در نهایت دیدیم که چیز دیگری از آب درآمد. فکر می کنم اگر در این مقطع در گوشه ای از کشور و تیمی مثل فولاد کار کنم و تمرکزم را بگذارم روی این تیم بهتر است
مربی خارجی نشد و حالا تماشای دوباره جمال امیرخان قلعه نویی در سیمای سرمربی جدید تیم ملی، محتملترین گزینه پیش روی فوتبال ایران است.
کرش نیامده چون همسرش خیابان های لیسبون یا لندن را به قدم زدن در بولوار ایوانک ترجیح داده است و به عکس همسرش ترجیح میداده جای خرید از پاساژ بوستان سری به فروشگاه پرادا بزند. پس حالا که او این چنین کرده غرور ملیمان را تحقیر کرده، پرونده استخدام مربی خارجی را برای همیشه میبندیم و میگذاریم گوشه پستو تا برویم سراغ گزینههای خارجی.
صبح جلسه کمیته فنی میگذاریم و اسامی پیش رویمان را لیست میکنیم. همه را در گلدانی میریزیم و رای می گیریم. یک بار ، دو بار و برای بار سوم. هر سه بار قرعه همانی میشود که از قبل می شد باور داشت که اتفاق میافتد. بله تیم ملی باید سهم امیر خان قلعهنویی باشد که سرمربی سپاهان قهرمان است و تیم امید هم میرسد به منصورخان ابراهیمزاده، سرمربی آن یکی تیم قهرمان. آنها که باشگاههایشان حاضر نیستند سرمربیهایشان را در میانه راه از دست بدهند و باید رئیس فدراسیون منتشان را بکشد. همان سیستم سلام و صلواتی که دو سال پیش از این برای آوردن علی دایی و غلامحسین پیروانی به تیمهای بزرگسالان و امید شکل گرفت و مدتی بعد هر دو با لعن و نفرین به خانههایشان فرستاده شدند و این سیکل دوباره میرود تکرار شود تا شاید حسرت تیم ملی امید ۴۳ ساله شود و فوتبال بزرگسالانمان هم…..
کرش نمیآید و اگر او نیاید حالا به هر دلیلی، یعنی دیگر هیچ کسی حاضر نیست سرمربی ایران باشد؟ اصلا اگر دو ماه قبل از این وقتی به کرش پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را دادید، او میگفت نه شما باز هم به دنبال مربی خارجی نمیرفتید؟ شاید مسئولان فدراسیون فوتبال حتی حرفهای دو روز قبلشان را از یاد بردهاند که میگفتند اگر کرش نیامد، چند مربی بزرگ دیگر هستند که خیلی زود حاضرند به ایران بیایند. حتی اگر بپذیریم این گفتهها تاکتیکی بوده تا مرد پرتغالی رقم قراردادش را بالا نبرد، باز باور این که آلترناتیو فدراسیون برای کرش، امیر قلعهنویی یا منصور ابراهیمزاده باشند که با وجود تواناییهایشان در فوتبال باشگاهی، در قواره مربیگری تیم ملی نتوانستند خواستههای مردم را برآورده کنند.
کرش، مربی میانسال و سرشناس پرتغالی به ایرن نمیآید چون فرهنگ زندگی او و همسر میان سالش با هنجارهای رایج ما همخوانی ندارد که شاید رئیس فدراسیون فوتبال ما هم در دهه قبلی اگر شرایط زندگی در کشوری اروپایی را میداشت، حاضر نمیشد بار سفر به آن کشور را ببندد چون هنجارهایش متفاوت از آن فرهنگ میشد. اما چون کرش گفته نمیآید قحطالرجال آمده. حالا باید بگوییم دیگر هیچ کس نمیآید؟ به راستی اگر همین حالا گزینهای چون روژه لومر که فدراسیونیها تا یک قدمی عقد قرارداد با او رفته بودند، با سابقه قهرمانی جهان، قهرمانی اروپا، قهرمانی آفریقا و سه دوره مربیگری در جام جهانی در ۶۷ سالگی بیاید ایران، فوتبال ما عقب افتاده؟
اگر خوزه آنتونیو کاماچو را پذیرش این شایعه که از سوی چند بازیکن تیم ملی سفارش شده باشند برای فوتبالمان بیاوریم عقبگرد کردهایم؟ کسی که هم سرمربی رئال بوده، هم هدایت تیم ملی اسپانیا را در جام جهانی در دست داشته است. اصلا گزینههای در دسترستری را در ذهنمان مرور کنیم. زیکوی برزیلی، برونو متسو و فیلیپ تروسیه فرانسوی یا حتی گزینهای مثل پیم وربیک هلندی که همگی هم در فوتبال آسیا مربیگری کردهاند و تجربه حضور درخشان در جام جهانی را داشتهاند اگر هدایت تیم ملی ایران را بدست بگیرند نمیتوانند گامی رو به جلو برای فوتبال ملیمان باشد که سالهاست پشت هم در جا میزند و فوتبالدوستان کشورمان را بر این باور استوار کرده که تنها راه نجات شان دیدن یک گزینه خارجی توانمند روی نیمکت تیم ملی خواهد بود. درست یا غلط آنها بر این باورند که فوتبال این روزها نیاز به اسمی خارجی دارد، یک اسم که برایشان در فوتبال جهان آشنا باشد. راستی چرا باید باز هم سرخورده شان کنیم؟