چقدر سخته وقتی همه سراغ کسی رو ازت می گیرن که فقط تو می دونی دیگه
نیست.........
سخت ترش وقتیه که مجبوری لبخند بزنی و بگی خوبه......
:(
رسالت یک انسان برای رسیدن به آزادی در صف ایستادن نیست بلکه بر هم زدن صف است
به حیوان ها شهوت داد
بدون شعور
و به انسان هر دو را
انسانی که شعورش بر شهوتش غلبه کند از فرشته ها بالاتر است
و انسانی که شهوتش بر شعورش غلبه کند از حیوان پـسـت تر
از کسی که کتابخانه دارد و کتاب های زیادی می خواند نترس از کسی بترس که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد . . .
هستند کسانی که روی شانه هایتان گریه میکنند و وقتی شما گریه میکنید دیگر وجود ندارند
از درد های کوچک است که آدم می نالد وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی
اگر باطل را نمی توان ساقط
کرد می توان رسوا ساخت
و اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد طرح کرد و به
زمان شناساند و زنده نگه داشت!
به یک
جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد
باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد
از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی . . .
آرزو سرابی است که اگر نابود شود، همه از تشنگی خواهند مرد . . .
بزرگترین
مصیبت برای یک انسان این است که
نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشد
نه شعور لازم برای خاموش ماندن
تولد و مرگ را درمانی نیست مهم این است که فاصله میان این دو را شاد زندگی کنیم . . .
وقتی که
تمام شیرها پاکتی اند !
وقتی همه ی پلنگ ها صورتی اند !
وقتی که دوپینگ پهلوان می سازد !
ایراد مگیر عشق ها ساعتی اند . . .
هستند مردمانی که
خویشاوندان آنها از گرسنگی میمیرند
ولی در عزایش گوسفندها سر میبرند