دعای دختران مجرد اللهم انزلنا جوانک الرشید، الغنى و الصاحب المدرک و بالخصوص المسکن الگنده! راکب زانتیا. لا خواهر و لا مادر. متخصص الطبخ الغذاء لذیذ و النظافت المنزل و ماهر بالتعویضة الکهنة الطفل الصغیر. الخاصه: الزن ذلیلا آمین یا رب العالمین .......! بده منتظریم .................!
دعای پسرهای مجرد الهم نزلنا حوریاً تک دانه و هیکل توپ (خدایا منو به خاطر این درخواست سنگینم ببخش)...! کم توقعا...! السّن الصغیرا...! لا کوزه ترشی...! الوضع المالی.... عالی و جهیزیتها کاملةُ...! و والدینها رو به موتا، ترجیحاً لا خواهر و مادر و پدر و کلهم فک و فامیلا...! الچشم البسته (لا آفتاب مهتاب دیده)...! کدبانوا فی المور المنزل (همه جور چیزا)...! ١٠٠% مطیع الامر، لا چون و چرا و تسلیماً لخشمنا...! قویاً فی تحمل بوی جوراب و الغیر چیزها...! |
به گزارش ایران-ایران به نقل از گل صحبتهای مجید جلالی درباره نیامدن کارلوس کئیروش به فوتبال ایران خواندنی است . جایی که جلالی می گوید دیگر صحبت کردن درباره گزینه های مربیگری تیم ملی بیهوده است. جلالی می گوید:« من درباره کئیروش نظری ندارم. دیگر صحبت کردن در این مورد فایده ای ندارد. شماها مدام از من پرسیدید نظرت درباره کئیروش چیست اما من می گفتم تا نیامده نباید درباره او صحبت کرد. شما اصرار کردید و من هم در نهایت نظرم را گفتم. حالا هم زیاد ذهنیت خوبی برای حرف زدن ندارم. وقتی می بینم صحبتهایم راه به جایی نمی رود و بعضی ها هر کاری می خواهند انجام می دهند دیگر سعی می کنم حرفی نزنم» از جلالی پرسیدیم که گزینه ایرانی در مقطع فعلی بیشتر به درد تیم ملی می خورد یا گزینه خارجی که او اینگونه پاسخ ما را داد:« اگر به صحبتهای من طی روزهای گذشته دقت کنید می بینید که اصل موضوع برای حل شدن مشکل فوتبالمان را مربی نمی دانم. از دید من مربی در بالاترین سطحش تنها می تواند ۱۵ درصد از مشکلات را حل کند. »
از جلالی پرسیدیم برای اینکه زودتر به حل ۱۵ درصد از مشکلاتمان برسیم مربی ایرانی انتخاب کنیم یا خارجی که او گفت:« باید به زمان نگاه کرد و پتانسیل افراد. نیروهای داخلی باید ارزیابی شوند و اگر خوب بودند می توانند ۱۰ تا ۱۵ درصد از مشکلات ما را حل کنند. بقیه مشکلات برمی گردد به برنامه ریزی و معضلات ساختاری فوتبال ما.» جلالی درباره ملاک ارزیابی مربیان داخلی می گوید:
« فکر می کنم اگر بیشتر از این صحبت نکنم بهتر است. وقتی صحبت می کنم احساس می کنم سر کار هستم. خبرنگارها چند روز زنگ می زدند و درباره کئیروش از من می پرسیدند اما در نهایت دیدیم که چیز دیگری از آب درآمد. فکر می کنم اگر در این مقطع در گوشه ای از کشور و تیمی مثل فولاد کار کنم و تمرکزم را بگذارم روی این تیم بهتر است
مربی خارجی نشد و حالا تماشای دوباره جمال امیرخان قلعه نویی در سیمای سرمربی جدید تیم ملی، محتملترین گزینه پیش روی فوتبال ایران است.
کرش نیامده چون همسرش خیابان های لیسبون یا لندن را به قدم زدن در بولوار ایوانک ترجیح داده است و به عکس همسرش ترجیح میداده جای خرید از پاساژ بوستان سری به فروشگاه پرادا بزند. پس حالا که او این چنین کرده غرور ملیمان را تحقیر کرده، پرونده استخدام مربی خارجی را برای همیشه میبندیم و میگذاریم گوشه پستو تا برویم سراغ گزینههای خارجی.
صبح جلسه کمیته فنی میگذاریم و اسامی پیش رویمان را لیست میکنیم. همه را در گلدانی میریزیم و رای می گیریم. یک بار ، دو بار و برای بار سوم. هر سه بار قرعه همانی میشود که از قبل می شد باور داشت که اتفاق میافتد. بله تیم ملی باید سهم امیر خان قلعهنویی باشد که سرمربی سپاهان قهرمان است و تیم امید هم میرسد به منصورخان ابراهیمزاده، سرمربی آن یکی تیم قهرمان. آنها که باشگاههایشان حاضر نیستند سرمربیهایشان را در میانه راه از دست بدهند و باید رئیس فدراسیون منتشان را بکشد. همان سیستم سلام و صلواتی که دو سال پیش از این برای آوردن علی دایی و غلامحسین پیروانی به تیمهای بزرگسالان و امید شکل گرفت و مدتی بعد هر دو با لعن و نفرین به خانههایشان فرستاده شدند و این سیکل دوباره میرود تکرار شود تا شاید حسرت تیم ملی امید ۴۳ ساله شود و فوتبال بزرگسالانمان هم…..
کرش نمیآید و اگر او نیاید حالا به هر دلیلی، یعنی دیگر هیچ کسی حاضر نیست سرمربی ایران باشد؟ اصلا اگر دو ماه قبل از این وقتی به کرش پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را دادید، او میگفت نه شما باز هم به دنبال مربی خارجی نمیرفتید؟ شاید مسئولان فدراسیون فوتبال حتی حرفهای دو روز قبلشان را از یاد بردهاند که میگفتند اگر کرش نیامد، چند مربی بزرگ دیگر هستند که خیلی زود حاضرند به ایران بیایند. حتی اگر بپذیریم این گفتهها تاکتیکی بوده تا مرد پرتغالی رقم قراردادش را بالا نبرد، باز باور این که آلترناتیو فدراسیون برای کرش، امیر قلعهنویی یا منصور ابراهیمزاده باشند که با وجود تواناییهایشان در فوتبال باشگاهی، در قواره مربیگری تیم ملی نتوانستند خواستههای مردم را برآورده کنند.
کرش، مربی میانسال و سرشناس پرتغالی به ایرن نمیآید چون فرهنگ زندگی او و همسر میان سالش با هنجارهای رایج ما همخوانی ندارد که شاید رئیس فدراسیون فوتبال ما هم در دهه قبلی اگر شرایط زندگی در کشوری اروپایی را میداشت، حاضر نمیشد بار سفر به آن کشور را ببندد چون هنجارهایش متفاوت از آن فرهنگ میشد. اما چون کرش گفته نمیآید قحطالرجال آمده. حالا باید بگوییم دیگر هیچ کس نمیآید؟ به راستی اگر همین حالا گزینهای چون روژه لومر که فدراسیونیها تا یک قدمی عقد قرارداد با او رفته بودند، با سابقه قهرمانی جهان، قهرمانی اروپا، قهرمانی آفریقا و سه دوره مربیگری در جام جهانی در ۶۷ سالگی بیاید ایران، فوتبال ما عقب افتاده؟
اگر خوزه آنتونیو کاماچو را پذیرش این شایعه که از سوی چند بازیکن تیم ملی سفارش شده باشند برای فوتبالمان بیاوریم عقبگرد کردهایم؟ کسی که هم سرمربی رئال بوده، هم هدایت تیم ملی اسپانیا را در جام جهانی در دست داشته است. اصلا گزینههای در دسترستری را در ذهنمان مرور کنیم. زیکوی برزیلی، برونو متسو و فیلیپ تروسیه فرانسوی یا حتی گزینهای مثل پیم وربیک هلندی که همگی هم در فوتبال آسیا مربیگری کردهاند و تجربه حضور درخشان در جام جهانی را داشتهاند اگر هدایت تیم ملی ایران را بدست بگیرند نمیتوانند گامی رو به جلو برای فوتبال ملیمان باشد که سالهاست پشت هم در جا میزند و فوتبالدوستان کشورمان را بر این باور استوار کرده که تنها راه نجات شان دیدن یک گزینه خارجی توانمند روی نیمکت تیم ملی خواهد بود. درست یا غلط آنها بر این باورند که فوتبال این روزها نیاز به اسمی خارجی دارد، یک اسم که برایشان در فوتبال جهان آشنا باشد. راستی چرا باید باز هم سرخورده شان کنیم؟
مجموعه ای که شاهد آن هستید شامل 14 نمونه از آخرین مدل های طراحی شده عجیب و غریب ساعت مچی است شما را به دیدن آن دعوت می کنیم.
یک ایرانی در فرانسه مشغول رانندگی در اتوبان ناگهان متوجه می شه که خروجی مورد نظرش رو رد کرده…
به عادت دیرینه ی ایرانی ها، می زنه روی ترمز و با دنده عقب شروع می کنه به برگشتن به عقب!
در همین حال با یه ماشین دیگه تصادف می کنه …
سرت رو درد نیارم، پلیس می آد و اول با راننده ی فرانسوی صحبت می کنه. بعد می آد سراغ ایرانیه و بهش می گه: از شما معذرت می خواییم. ما باید این آقا رو بازداشت کنیم، ایشون اونقدر مسته که فکر می کنه شما تو اتوبان داشتی دنده عقب می رفتی!!!
ادامه مطلب ...
1-شجاعانه ترین 6 کلمه ای که می توان بیان کرد: من قبول می کنم که اشتباه کردم
2-مهمترین 5 کلمه ای که می توانید به همکارانتان بگوئید: شما کار خوبی انجام داده اید
3-کار سازترین 4 کلمه قابل بیان به همکار: عقیده شما چه می باشد؟
4- مؤثرترین 3 کلمه قابل بیان در محیط کار: من خواهش می کنم
5- با ارزشترین کلمه در پاسخ همکاران: تشکر می کنم
6- قویترین یک کلمه که در یک سازمان وجود دارد: ما
7-کم ارزشترین یک کلمه موجود در محیط کاری: من
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد. جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است!
طرح های دکوراسیون آسان:طرحهای دکوراسیون یک روزه ما را که به تلاش زیادی نیاز ندارند امتحان کنید
۱٫ یک مجموعه هنری خلق کنید.
اگر شما به طرح های پارچه ای علاقمندید اما پارچه زیادی ندارید تنها با یک مترپارچه و یا کمتر میتوانید یک هنر دیواری قابل توجه درست کنید. پارچه ها را روی تخته های صافی به اندازه های مختلف بکشید اکنون شما نقش های پارچه مورد علاقه تان را نمایش میدهید.