بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

روزی روزگاری....

در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم  
شرم خندیدن، به  مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.  
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.
رخشان بنی اعتماد

 

 

یه روز یه ترکه

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛

خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم

 



 

 یه روز یه رشتیه..

 

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد


 

 

 یه روز یه لره...

 

اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛

ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد

 


 

 

 یه روز یه قزوینی یه...

 

به نام علامه دهخدا ؛

از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد


 

 

یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی

 

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛

 حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم

این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند

پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
baloot جمعه 12 فروردین 1390 ساعت 02:53

سلام خواستم بهت یاد اوری کنم که فتح تهران رو سردار اسد بختیاری انجام داده نه ستار خان و باقر خان...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد