بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

نگاهی به فناوری ها در سال 2010 و 2011

 

 

تقریبا همه با این موضوع که امسال شگفتی های زیادی در دنیای فناوری داشتیم؛ موافق اند. عرضه آی پد، قدرت یک گجت را به ما نشان داد و سلطه فیسبوک بر سراسر جهان با نیم میلیارد مخاطب هم قدرت اینترنت را! اما به هر حال هر چه بود گذشت ... حالا وقت آن است که پیش بینی کنیم در سال 2011 قرار است چه اتفاقاتی در خصوص گجت ها و سیستم عامل ها ویا وب سایت ها بیافتد. این مساله را در بخش اول این مقاله، در مورد "تبلت ها و نت بوک ها" – "سیستم عامل ها" و "تکنولوژی های تحت وب" بررسی خواهیم کرد. پس با ما همراه باشید تا به سفر در آینده بپردازیم. ‏

‏ ‏



‏  به نقل از سایت نارنجی   


در بخش اول به بررسی وضعیت سیستم عامل ها، تبلت ها و تکنولوژی های تحت وب پرداختیم و نگاهی داشتیم به آنچه که ۲۰۱۰ اتفاق افتاد و آنچه در سال ۲۰۱۱ پیش روی ما قرار خواهد داشت. اما حتما شما هم با این مساله موافقید که بررسی این سه مورد نمی تواند نمودی از فضای کلی دنیای تکنولوژی باشد. پس در بخش دوم به سه فناوری پرطرفدار دیگر خواهیم پرداخت. یعنی "کنسول های بازی و بازی ها" – "پردازنده ها" و "کارت های گرافیک".  
 
پس در ادامه مطلب با ما باشید.


- بازی ها:

 
۲۰۱۰ برای بازی خور ها هم سال خوبی بود. عناوین زیبایی در حوزه بازی های ویدئویی مانند Alan Wake یا Mass Effect و یا Black Ops دیگر باعث شد که گیمرها هم از وضع بازی ها رضایت کافی داشته باشند. اما صبر کنید تا ببینیم آیا همه چیز بر وفق مراد گیمرهای حرفه ای بود یا افراد عادی هم در نظر گرفته شدند؟

 

 
اگر به دنبال مبحث گرافیک باشیم؛ امسال شاهد بازی های استوره ای خاصی نبودیم. نکته جالب این است که امسال از گرافیک های بسیار بالا استقبال چندانی نشد. هم سازندگان و هم مصرف کنندگان به بازی های داستانی تمایل بیشتری نشان دادند. در واقع آن چه که در سال های قبل شاهد آن بودیم؛ امسال کمتر اتفاق افتاد. از نظر اهمیت دادن به گرافیک، شاید سال ۲۰۰۸ رتبه اول را داشته باشد. در آن سال عناوین شاهکاری مثل Far Cry 2 یا Resident Evil 5 و از همه مطرح تر Crysis وارد بازار شدند که گرافیک خیره کننده ای را عرضه می کردند و پیرو عرضه آن ها بازار سخت افزار هم روز به روز گرم تر می شد و شاهد این بودیم که این بازی ها استفاده ی بسیار عمده ای در بنچ مارک ها داشتند. در واقع هنوز هم این سه عنوان برای تست سخت افزار بر خیلی از عناوین دیگر ترجیه داده می شوند.

 

 
باید توجه داشت که امسال در حوزه گرافیک بازی های مطرح و خوبی داشتیم اما مساله اینجاست که آن جهشی که بازی ها در سال ۲۰۰۸ از نظر گرافیکی داشتند؛ امسال تکرار نشد. حتی خود مصرف کنندگان هم چندان به گرافیک اهمیت نمیدادند و بیشتر به داستان می نگریستند. موفقیت Alan Wake مثال خوبی از این مساله است. این بازی با این که گرافیک چندان بالایی نداشت و از نظر مشکلات حرکتی کاراکترها هم ایراد های زیادی به آن وارد بود، توانست با داستان فوق العاده جذاب اش موفقیت بسیاری کسب کند و حتی محدود بودن به پلتفرم Xbox 360 هم باعث کاهش موفقیت آن نشد. اما آیا علت کم شدن اهمیت گرافیک و گرایش بیشتر به داستان، فقط تغییر سلیقه است؟

 

 
با نگاهی به گذشته می بینیم که علت کمتر شدن "رشد" گرافیک و گرایش بیشتر به داستان؛ تنها و تنها به سلیقه محدود نمی شود. بلکه در آن باید خیلی از امکانات را هم در نظر گرفت. برای مثال کنسول ایکس باکس 360 جدید که امسال معرفی شد و یا حتی PS3 Slim؛ یک جهش را در گرافیک ارائه نمی دادند بلکه بیشتر سعی می کردند به جای فراتر رفتن از نسل های قبلی؛ نقص های آن ها را بپوشانند. اما در PC ها اوضاع کاملا متفاوت بود. رشد سخت افزاری کاملا قابل توجه بود و شرکت هایی مثل Nvidia و AMD با هم شدیدا وارد رقابت شدند. اما حتی رشد بستر سخت افزاری در پی سی ها هم تاثیری روی روند کلی گرافیک در بازی ها نداشت. دلیل آن روشن است:"پروژه های بزرگ دنیای بازی در حال آماده شدن برای عرضه در ۲۰۱۱ هستند."


با استناد به جمله بالا باید منتظر ادامه عناوین مطرح در سال آتی باشیم. پس روند بازی ها در سال آتی مانند امسال پیش نخواهد رفت. چرا که FarCry 3 و Crysis 2 در راه هستند و قطعا جو کلی دنیای بازی را تحت تاثیر قرار خواهند داد.


تا این جا توجه خود را به بازی ها معطوف کردیم. اما حالا بیایید تا نگاهی داشته باشیم به سخت افزار هایی که برای بازی کردن نیاز داریم!


-کنسول ها:
تا آنجا که به کنسول ها مربوط می شود. در سال ۲۰۱۰ سه محصول مهم بودند که توجه همه را به خود جذب کردند. بدون شک رتبه اول متعلق به کینکت است. می توان نام آن را گذاشت: انقلابی در کنترلر ها! البته شاید دامنه آن خیلی فراتر از کنترلر برود. این دستگاه توانست در ۱۰ روز اول عرضه اش یک میلیون فروش داشته باشد و علت آن هم کاربری بسیار جالب آن بود.

 
برندگان و بازندگان: نگاهی به فناوری ها در سال 2010 و 2011 – بخش دوم
Written by کیوان مساجدی   
Tuesday, 28 December 2010 14:44

در بخش اول به بررسی وضعیت سیستم عامل ها، تبلت ها و تکنولوژی های تحت وب پرداختیم و نگاهی داشتیم به آنچه که ۲۰۱۰ اتفاق افتاد و آنچه در سال ۲۰۱۱ پیش روی ما قرار خواهد داشت. اما حتما شما هم با این مساله موافقید که بررسی این سه مورد نمی تواند نمودی از فضای کلی دنیای تکنولوژی باشد. پس در بخش دوم به سه فناوری پرطرفدار دیگر خواهیم پرداخت. یعنی "کنسول های بازی و بازی ها" – "پردازنده ها" و "کارت های گرافیک".  
 
پس در ادامه مطلب با ما باشید.


- بازی ها:

 
۲۰۱۰ برای بازی خور ها هم سال خوبی بود. عناوین زیبایی در حوزه بازی های ویدئویی مانند Alan Wake یا Mass Effect و یا Black Ops دیگر باعث شد که گیمرها هم از وضع بازی ها رضایت کافی داشته باشند. اما صبر کنید تا ببینیم آیا همه چیز بر وفق مراد گیمرهای حرفه ای بود یا افراد عادی هم در نظر گرفته شدند؟

 

 
اگر به دنبال مبحث گرافیک باشیم؛ امسال شاهد بازی های استوره ای خاصی نبودیم. نکته جالب این است که امسال از گرافیک های بسیار بالا استقبال چندانی نشد. هم سازندگان و هم مصرف کنندگان به بازی های داستانی تمایل بیشتری نشان دادند. در واقع آن چه که در سال های قبل شاهد آن بودیم؛ امسال کمتر اتفاق افتاد. از نظر اهمیت دادن به گرافیک، شاید سال ۲۰۰۸ رتبه اول را داشته باشد. در آن سال عناوین شاهکاری مثل Far Cry 2 یا Resident Evil 5 و از همه مطرح تر Crysis وارد بازار شدند که گرافیک خیره کننده ای را عرضه می کردند و پیرو عرضه آن ها بازار سخت افزار هم روز به روز گرم تر می شد و شاهد این بودیم که این بازی ها استفاده ی بسیار عمده ای در بنچ مارک ها داشتند. در واقع هنوز هم این سه عنوان برای تست سخت افزار بر خیلی از عناوین دیگر ترجیه داده می شوند.

 

 
باید توجه داشت که امسال در حوزه گرافیک بازی های مطرح و خوبی داشتیم اما مساله اینجاست که آن جهشی که بازی ها در سال ۲۰۰۸ از نظر گرافیکی داشتند؛ امسال تکرار نشد. حتی خود مصرف کنندگان هم چندان به گرافیک اهمیت نمیدادند و بیشتر به داستان می نگریستند. موفقیت Alan Wake مثال خوبی از این مساله است. این بازی با این که گرافیک چندان بالایی نداشت و از نظر مشکلات حرکتی کاراکترها هم ایراد های زیادی به آن وارد بود، توانست با داستان فوق العاده جذاب اش موفقیت بسیاری کسب کند و حتی محدود بودن به پلتفرم Xbox 360 هم باعث کاهش موفقیت آن نشد. اما آیا علت کم شدن اهمیت گرافیک و گرایش بیشتر به داستان، فقط تغییر سلیقه است؟

 

 
با نگاهی به گذشته می بینیم که علت کمتر شدن "رشد" گرافیک و گرایش بیشتر به داستان؛ تنها و تنها به سلیقه محدود نمی شود. بلکه در آن باید خیلی از امکانات را هم در نظر گرفت. برای مثال کنسول ایکس باکس 360 جدید که امسال معرفی شد و یا حتی PS3 Slim؛ یک جهش را در گرافیک ارائه نمی دادند بلکه بیشتر سعی می کردند به جای فراتر رفتن از نسل های قبلی؛ نقص های آن ها را بپوشانند. اما در PC ها اوضاع کاملا متفاوت بود. رشد سخت افزاری کاملا قابل توجه بود و شرکت هایی مثل Nvidia و AMD با هم شدیدا وارد رقابت شدند. اما حتی رشد بستر سخت افزاری در پی سی ها هم تاثیری روی روند کلی گرافیک در بازی ها نداشت. دلیل آن روشن است:"پروژه های بزرگ دنیای بازی در حال آماده شدن برای عرضه در ۲۰۱۱ هستند."


با استناد به جمله بالا باید منتظر ادامه عناوین مطرح در سال آتی باشیم. پس روند بازی ها در سال آتی مانند امسال پیش نخواهد رفت. چرا که FarCry 3 و Crysis 2 در راه هستند و قطعا جو کلی دنیای بازی را تحت تاثیر قرار خواهند داد.


تا این جا توجه خود را به بازی ها معطوف کردیم. اما حالا بیایید تا نگاهی داشته باشیم به سخت افزار هایی که برای بازی کردن نیاز داریم!


-کنسول ها:
تا آنجا که به کنسول ها مربوط می شود. در سال ۲۰۱۰ سه محصول مهم بودند که توجه همه را به خود جذب کردند. بدون شک رتبه اول متعلق به کینکت است. می توان نام آن را گذاشت: انقلابی در کنترلر ها! البته شاید دامنه آن خیلی فراتر از کنترلر برود. این دستگاه توانست در ۱۰ روز اول عرضه اش یک میلیون فروش داشته باشد و علت آن هم کاربری بسیار جالب آن بود.

 

 
هر چند وقتی بررسی های تخصصی ای را که در مورد کینکت منتشر شده است نگاه می کنیم؛ می بینیم این دستگاه نتوانسته است کاملا درست عمل کند، اما عملکرد آن تا ۹۰ درصد خوب گزارش شده است. در مورد دستورات صوتی این دستگاه به خوبی عمل می کند و حرکت را هم به خوبی تشخیص می دهد. تنها اشکالی که تقریبا همه از آن شاکی هستند؛ زاویه کم لنز دوربین است که کاربر را مجبور می کند از دستگاه فاصله بیشتری بگیرد. مایکروسافت کینکت را سازگار با ایکس باکس 360 های قدیمی و جدید ساخته است ولی این محصول با پورت مخصوص به ایکس باکس های جدید وصل می شود که عملکرد آن را بهبود می بخشد. علاوه بر این، ایکس باکس 360 جدید که به Slim هم معروف است؛ دستگاهی کم صداتر – کم حجم تر – خنک تر – قوی تر و با قابلیت های بیشتری نسبت به نسخه قبلی است. اما همه این ها به حدی نیست که بتوان آن را یک جهش در کنسول ایکس باکس دانست. با این حال عملکرد بهبود یافته هم، ارزش خاص خودش را دارد.

 

 
اما وقتی از ایکس باکس جدید و کینکت دور شویم؛ به محصول مهم دیگر می رسیم. یعنی Move. یک فناوری شبیه Wii اما برای پلی استیشن! دسته هایی که مجهز به ژیروسکوپ هستند و دوران را تشخیص داده و آن را در بازی اعمال می کنند. با این وسیله هم، ایده های بسیار جالبی ساخته و پرداخته شد و البته فروش نسبتا خوبی هم داشت. اما در مقابل کینکت با شکست مواجه شد. عملکرد Move خوب گزارش شده اما ایده Kinect همان حامی قدرتمندی است که باعث موفقیت اش شده است.

 

-پردازنده ها:

در مورد پردازنده ها هم رقابت های زیادی صورت گرفت. گذشته از سیر صعودی کامپیوتر های رومیزی ؛ هر سال رقابت در حوزه پردازنده، مربوط به یک عامل خاص بوده است. مثلا در سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ مهم ترین عامل، سرعت و فرکانس بود. بعد از آن گرایش به سوی پردازنده های با هسته های بیشتر پیش رفت. اما امسال شاهد تکامل نسبتا خوبی در این حوزه بودیم. شروع کننده روند تصاعدی امسال در کامپیوتر های رومیزی؛ به احتمال زیاد محصول Core i7-980X اینتل می باشد. این محصول نقص های کوچکی هم داشت اما در کل بسیار خوب عملکرد و توانست عنوان "قوی ترین پردازنده دسکتاپ جهان" را نصیب خود کند. با 6 هسته و 12 ترید؛ دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی گذاشت. این پردازنده هم از نظر معماری – هم فرکانس – هم تعداد هسته ها و ترید ها پیشتاز بود و با این حساب اینتل با آن توانست که سری Core i7 خود را تا حد مطلوبی توسعه دهد. در عین حال عیب بزرگ این محصول، قیمت بالای ۹۹۹ دلاری اش بود.

در مقابل AMD هم اقدام به عرضه پردازنده های شش هسته ای نمود که در آن ها هم از نظر معماری و فرکانس، نوآوری هایی وجود داشت.اولین و یکی از مطرح ترین این پردازنده ها؛ Phenom II X6 1090T نام داشت. این پردازنده نتوانست از نظر عملکرد به محصول اینتل برسد پس قوی ترین هم نشد! اما توانست موفقیت های زیادی را کسب کند. چون یک نقطه قوت داشت که کاملا به نفعش بود: قیمت پایین! قیمت ۲۸۵ دلاری آن، نقطه قوت بزرگی در مقابل رقیبش به شمار می رفت. هر چند خیلی از گیمرهای حرفه ای؛ قوی ترین را ترجیح می دادند، اما این پردازنده هم مخاطبان بسیار زیادی داشت.


همانطور که همیشه گفته شده؛ هیچ گاه نمی توان بدی و خوبی و یا برنده و بازنده نهایی را بین این دو رقیب سرسخت مشخص کرد. اما اگر به دو پردازنده ای که در بالا به آن ها اشاره شد بنگریم؛ می بینیم که اینتل توانسته است موفقیت بیشتری را در حوزه فنی داشته باشد و AMD هم توانسته به طرز اعجاب آوری قیمت نهایی محصول را کاهش دهد.


طبق خبری که قبلا در نارنجی خواندید، اینتل امسال توانست بهترین فصل فروش تاریخ خود را تجربه کند و به ۲.۹ میلیارد دلار سود برسد. این خبر نشان از گسترش سهم اینتل در بازار پردازنده ها دارد . پس اگر بخواهیم طبق سهم هم بررسی کنیم؛ می بینیم که اینتل پیروز ماجراست. اما رقابت همچنان ادامه دارد و این چیزی نیست که بتوانیم در ۲۰۱۱ ادامه روند آن را پیش بینی کنیم. هر چند که تا این جا شایعاتی در مورد به کارگیری محصولات اینتل در پردازنده ها و GPU های مک بوک و به کار گیری AMD به عنوان GPU درMac Book Pro منتشر شده است؛ اما باید پذیرفت که کامپیوترهای اپل بخش عمده بازار سخت افزار را تشکیل نمی دهند. پس باید باز هم منتظر ماند و دید که چه خواهد شد.


-کارت های گرافیک:

پس از شنیدن نام "کارت گرافیک" اولین چیزی که به ذهن خیلی از ما خطور می کند؛ نام دو شرکت Nvidia و AMD است. این دو شرکت از گذشته ها رقابت سخت و تنگاتنگی را تجربه می کردند و از قضا امسال مثل سال های قبل پیش نرفت.


پس از عرضه سری 4xxx در سال ۲۰۰۹؛ در همان اوایل سال ۲۰۱۰ ای ام دی شروع به معرفی محصولات سطح بالای خود در سری 5xxx نمود. محصولاتی که چیپست های قدرتمندی مثل 5870 و 5970 را شامل می شد. دو مدلی که توانستند نظر بسیاری را به خود جلب کنند و نام ATI را در عرصه کارت های گرافیک بالاتر از قبل قرار دهند. AMD سری 5xxx خود را بر پایه دایرکت ایکس یازده قرار داده بود و بدین منظور تصمیم گرفت که طیف ها و سلیقه های مختلفی را تحت این API جدید پوشش دهد و در این کار هم موفق شد.

اما در این بین Nvidia دیر به خودش آمد و وقتی اولین کارت گرافیکی قدرتمند تحت DirectX11 خود را معرفی کرد، دیگر دیر شده بود. تا همان زمان هم ATI موفق شده بود سهم زیادی از بازار را نصیب خود سازد و نام خود را بیش از پیش مطرح کند. بدبختانه یا خوشبختانه، کارت جدید، یعنی GTX 480 هم نتوانست با موفقیت زیادی عمل کند و عملکردش در بسیاری جنبه ها حتی از کارت 5870 هم پایین تر بود. در حالی که در تئوری باید چیزی بین 5970 و 5870 می بود. توضیحات بیشتر در مورد این کارت در این مقاله داده شده است.

i

باز هم در این مورد نمی توان مشت را نمونه ای از خروار دانست. پس باید پا را از این فراتر بگذاریم. اگر نگاهی به سهم فروش در اواسط امسال داشته باشیم، به این تیتر بر می خوریم: " برتری ATI در فروش پردازشگر های گرافیکی بر انویدیا " این خبر نشان می داد که در اواسط امسال سهم ای تی آی برابر ۵۱ و سهم Nvidia برابر ۴۹ درصد بوده است. در حالی که در سال ۲۰۰۹ این آمار بر عکس بود! علاوه بر این در کامپیوترهای اپل هم مانند iMac یا MacPro، ای تی آی جایگزین انویدیا شده است.


نکاتی هم هستند که نباید نادیده گرفته شوند: انویدیا در طول امسال سعی کرد که عقب ماندگی اش را در تولید کارت های تحت DX11 جبران نماید و محصولات متعددی برای این کار تولید کرد. اما نکته اصلی ماجرا همان تست هایی است که GTX 580 را (که قرار است قوی ترین کارت این شرکت باشد) در عملکرد هم سطح 5970 نشان می دهد. یعنی بعد از یک سال Nvidia فقط به 5970 رسیده (البته در ۵۰ درصد موارد کارایی پایین تری از آن دارد.) و این به هیچ وجه نکته تحسین برانگیزی نیست. آن هم وقتی که این شرکت وعده سریع ترین GPU دایرکت ایکس یازده را می دهد. میتوانید نگاهی به بنچ مارک های Hot Hardware بیاندازید. (اگر چه شاید با توزیع درایور های جدید مشکلات بهبود یابند)


در نهایت می توان AMD یا همان ATI سابق را برنده اصلی در کارت های گرافیک دانست. اما باز هم نمی توانیم پیش بینی ای برای ۲۰۱۱ انجام دهیم. چون روند گسترش سخت افزارهای کامپیوتری تا حد زیادی غیر قابل پیش بینی است.


-پایان سخن:
در این دو بخش سعی شد به طور مختصر به موضوعات پرطرفدار در زمینه تکنولوژی و گجت ها پرداخته شود. اگر به تازگی به جمع نارنجی ها پیوسته اید این دو بخش به شما کمک خواهند کرد تا بدانید که در سال ۲۰۱۰ چه تغییرات اساسی و مهمی در دنیای تکنولوژی رخ داد.


اگر هم از مخاطبین همیشگی نارنجی هستید و اخبار تکنولوژی را دنبال می کنید، این دو بخش برای شما نقش یک جمع بندی کلی در مورد اتفاقات مهم سال ۲۰۱۰ را ایفا خواهند کرد.  
 

 

‏ ‏ -تبلت ها در برابر نوت بوک ها: ‏
در سال 2010 اپل محصولاتی تولید کرد که توانست بازار و توجهات را معطوف خود کند. شاید بتوان از iPad به عنوان انقلابی ترین گجت امسال نامبرد. چون هم توانست بازار را متحول کند؛ هم مصرف کنندگان را کاملا راضی می کرد و هم جایگاه اپل را بالا برد و اپل با موفقیتی که از آی پد کسب کرده بود توانست بار دیگر در صدر اخبار دنیای تکنولوژی حضور پیدا کند و مایکروسافت را به عنوان بزرگترین شرکت فناوری جهان کنار بزند، سال 2010 اپل توانست عنوان ‏ بزرگترین شرکت فناوری جهان ‏ را از آن خود بکند. بدون شک موفقیت تبلت ها در سال 2011 ادامه خواهد یافت. چرا که این محصولات جدید توانسته اند که جایگاه واقعی خودشان را در دست مصرف کنندگان پیدا کنند و همچنین بسیاری از مصرف کنندگان از تبلت به مراتب بیشتر از نوت بوک لذت می برند. ‏

این ها همه واقعیات مسلم بودند. اما اگر بخواهیم به 2011 بنگریم، چشم اندازی که پیش رویمان قرار می گیرد، بسیار شبیه آن چیزی است که امسال مشاهده کردیم. احتمالا فروش نوت بوک ها مانند امسال سیر نزولی خود را ادامه خواهد داد و فروش تبلت ها هم بالا تر می رود. این ها همه روند فعلی است. پس آیا تحولی در کار نخواهد بود؟ در این بحث، اول از همه باید به این نکته اشاره کرد که فروش آی پد همچنان به خوبی پیش می رود و اگر چه نقص هایی هم در آن مشاهده می شود، اما به نظر می رسد مشتریان این نقص ها را نادیده می گیرند. با این حال اصلی ترین عاملی که می تواند باعث جنجالی عرضه شدن یا نشدن نسخه جدید آیپد بشود؛ این است که آیا اپل حرفی برای گفتن دارد یا خیر؟ اگر قرار باشد یک طراحی و نو آوری جدید در آیپد صورت بگیرد، باز هم شاهد جنجال های تبلتی زیادی خواهیم بود اما اگر قرار باشد فقط بعضی نقص ها برطرف شود، آنگاه موضوع مانند iPhone 3G و 3Gs خواهد بود. ‏


در خصوص تبلت ها باید پذیرفت فقط اپل نیست که تبلت تولید می کند و شرکت های بسیار دیگری هم پس از عرضه آی پد در این کار وارد شدند. یکی از موفق ترین نمونه ها تبلت گلکسی سامسونگ بود که توانست توجهات زیادی را به سوی خودش جذب کند. این تبلت با ویژگی های عالی و بالایی وارد بازار شد و کم و بیش خود را به عنوان یک رقیب برای آیپد مطرح کرد. از قضا، در بعضی جنبه ها مانند وجود دوربین جلویی، گلکسی بهتر از آیپد عمل کرده است و همین باعث شده که این تبلت هم پتانسیل بالایی برای رشد داشته باشد. به طوری که شاید با نسخه بعدی خود بتواند در سال 2011 موفقیت های بسیار بسیار بیشتری کسب کند. ‏


در کل تبلت ها را باید به عنوان گجت های برنده سال 2011 پذیرفت، اما مساله این جاست که چگونه مدل هایی، در این حوزه موفق خواهند بود: ‏


با نگاهی به جنجالی ترین تبلت های ارائه شده امسال می فهمیم که اپل به عنوان شرکتی که ایده تبلت را در سطح جهانی به اجرا در آورد توانسته به موفقیت برسد و البته سیستم عامل آی پد یعنی آی او اس نیز نقش زیادی در این موفقیت داشته است. اندروید هم در گلکسی به کارگرفته شد و باز هم ایده موفقی در آمد. اگر چه نسخه Froyo برای اسمارتفون هاست و برای تبلت ها بهینه سازی شده، اما باز هم توانست مخاطبانش را راضی نماید. بر عکس تبلت هایی که از ویندوز 7 استفاده می کردند و یا ترکیبی از تبلت و نوت بوک بودند، کمتر اقبالی در بازار داشتند. اما شاید بتوان پرچم دار تبلت های ویندوزی را Libretto W100 از توشیبا دانست که از طراحی خلاقانه ای استفاده می کرد. ‏

در سال آینده Honeycomb اندروید را پیش رو داریم که اختصاصا برای تبلت ها بهینه سازی شده است و با این اوضاع انتظار به بازار آمدن تبلت هایی باسیستم عامل اندروید بسیار است. اما بر حسب تجربه تبلت های ویندوزی نمی توانند بخت و اقبال چندانی داشته باشند، مگر این که طراحی جالبی را به کار ببرند. انگار کاربران هم نمی خواهند ویندوز را به دنیای تبلت راه دهند. ‏

اما وقتی به نوت بوک ها می رسیم، می بینیم که امسال حرف خاصی برای گفتن نداشتند. هر چند هیچ وقت انتظار نمی رود که تولید یک محصول مانند نوت بوک به طور کامل متوقف شود. اما دست کم باید این واقعیت را پذیرفت که هم تولید کنندگان و هم مصرف کنندگان گرایش کمتری به تولید نوت بوک دارند. در واقع باید مخاطبین را به چند دسته تقسیم کرد: ‏


عده ای که از نت بوک ها برای کار هایی مثل گشت و گذار در وب و یا همراه داشتن اطلاعات معمولی و کارهای ابتدایی با آفیس و ... استفاده می کردند؛ عملا نوت بوک ها و نت بوک های خود را کنار گذاشته و به تبلت ها پناه برده اند. در خصوص گیمر ها هم باید گفت که آشیانه ی اصلی آنها، از ابتدا کامپیوتر های رومیزی بوده و هست. می مانند عده ای که به طور حرفه ای با کامپیوتر کار می کنند. این افراد معمولا همیشه نیاز به وسیله ای دارند که در عین قابل حمل بودن، توانایی پاسخ به نیاز هایشان را داشته باشد. از این رو نوت بوک هایی که اینگونه افراد را هدف می گیرند؛ به هیچ وجه بازنده نخواهند بود اما در خصوص دو مورد دیگری که در بالا نام برده شد، این محصولات از تبلت ها شکست خوردند. اگر چه شاید این مساله برای پلتفرم اپل کاملا صدق نکند اما باز هم با وجود غالب بودن نوت بوک های ویندوزی می توان به این نتیجه رسید. پس دست کم وضع نوت بوک ها در سال 2011 از امسال بدتر خواهد بود. ‏


-سیستم عامل ها: ‏
در این خصوص هم در سال 2010، سیستم عامل ها به خوبی محک زده شدند و معلوم شد کاربران کدام سیستم عامل ها را بیشتر دوست دارند. در خصوص سیستم عامل های دسکتاپ، هنوز ویندوز در صدر جدول قرار دارد و از نظر میزان کاربرد و استفاده، رتبه اول است آن هم با اختلاف بسیار بسیار زیاد نسبت به رقیبانش. ‏

تصویری که در بالا دیدید، مربوط به سهم کلی سیستم عامل هاست. اما اگر بخواهیم به تفکیک بررسی کنیم، وضعیت کاملا متفاوت می شود. ویندوز در کامپیوتر های رومیزی یا لپتاپ ها موفق عمل کرده اما در تلفن های هوشمند و تبلت ها جای زیادی برای خود باز نکرده است. تبلت هایی که بر اساس ویندوز 7 ارائه شدند، با استقبال زیادی مواجه نشدند و ویندوز فون 7 هم بر اساس اخباری که تا کنون منتشر شده است، فروش چشمگیری نداشته. اگر به کامپیوتر های رومیزی برگردیم و این بار از نظر فنی به ماجرا بنگریم، با نتایجی نسبتا متفاوت رو به رو خواهیم شد. ‏


علی رغم این که ویندوز 7 در مقابل نسخه های پیشین توانسته به خوبی آبرو داری کند، اما باز هم در خیلی از موارد ضعف هایی نسبت به xp دارد. این سیستم عامل با مشخصات سخت افزاری بسیار متنوعی سازگار است و این مساله یک نقطه قوت بزرگ برای آن محسوب می شود. در مقابل اشکالات امنیتی زیادی وجود دارد که ویندوز را در مقابل خطرات آسیب پذیر می سازد. افزون بر این و با تاسف بسیار، باید گفت که ویندوز 7 هنوز هم از برخی ناپایداری ها رنج می برد. به طوری که حتی با مشخصات سخت افزاری بالا و مناسب، شاهد Not Responding شدن یا Crash کردن برنامه ها هستیم و این هم یکی دیگر از نقاط آسیب پذیر بودن ویندوز می باشد. با این حال طبق آمار؛ در هر ثانیه 7 ویندوز 7 به فروش می رود و این نشان می دهد که کاربران متوسط و یا نسبتا حرفه ای تا حد زیادی از امکانات این سیستم عامل راضی می باشند. ‏


روند گرایش سیستم عامل های دسکتاپ به مک یا ویندوز کاملا قابل تفسیر نیست؛ چون هر یک قشر خاص خود را طلب می کنند اما در عین حال می بینیم که روند گسترش لینوکس در طی این سال ها بسیار کند بوده و علیرغم نسخه های زیاد و پایداری زیاد؛ نتوانسته است مخاطبان زیادی را به سوی خود بکشاند. سهم 93 صدم درصدی هم گویای همین واقعیت می باشد. به هر حال در این مورد امیدواریم هم کاربران و هم سیستم عامل ها به آنچه استحقاقش را دارند برسند. ‏


حالا ببیایید نگاهی به سهم سیستم عامل های موبایل بیاندازیم. نمودار زیر که تغییرات سهم سیستم عامل ها را در 6 ماه نشان می دهد، از سه سیستم عامل عمده و قدرتمند، یعنی : iOS، اندروید و RIM تهیه شده است. ‏

همانطور که می بینید، سیستم عامل RIM از بلک بری، فراز و نشیب زیادی را طی کرده و در نهایت افت داشته است. آیفون هم همینطور. با این تفاوت که در اواخر نمودار، رشد آن را می بینیم. اما چیزی که جلب توجه می کند؛ محبوبیت اندروید است که به 32 درصد می رسد. ‏


سیستم عامل اندروید دارای قابلیت هایی است که توزیع آن برروی گجت های مختلف را راحت تر می کند و باز متن بودن آن هم باعث شده که تقریبا در همه جا با برخی تغییرات قابل اجرا باشد. این سیستم عامل در تعامل با کاربرانش نیز بسیار موفق بوده و همه این ها باعث شده که سیر صعودی متناوبی داشته باشد. iOS هم سهم قابل توجهی دارد. چون باید به این نکته توجه کرد که اندروید در دستگاه های بی شماری استفاده می شود اما آی او اس فقط در آیفون و آیپاد تاچ و آیپد مورد استفاده قرار می گیرد و سهم آن با در نظر گرفتن این عوامل همچنان بالاست. هر چند که در طی شش ماه، شش درصد کاهش سهم داشته است. با این حال تقریبا همه روی این موضوع که به زودی اندروید پلتفرم غالب تلفن های هوشمند خواهد شد؛ اتفاق نظر دارند. هر چند که این موضوع را نمی توان به قدرت فنی سیستم عامل ربط داد. نمودار دیگری هم وجود دارد که سهم این سیستم عامل ها را، در میان دارندگان تلفن همراه نشان می دهد. در این نمودار می بینیم که سهم RIM نسبتا رو به کاهش است؛ سهم آیفون تقریبا ثابت می باشد و سهم اندروید پیوسته در حال افزایش است. که بر همین اساس، این نمودار هم نمی تواند تغییری در نتیجه گیری نهایی ایجاد کند. ‏

سیستم عامل هایی مانند سیمبیان که چندی پیش بسیار پر استفاده و مطرح بودند؛ اکنون چندان مطرح نیستند و نظرات کاربران خیلی به آنها معطوف نشده. پیش بینی می شود که در سال 2011 اگر همه چیز همینطور پیش برود؛ آندروید در رقابت با بقیه سیستم عامل ها پیروز می شود.(هر چند که انتظار یک شک جدی از طرف اپل هم چندان دور از ذهن نیست). iOS هم دستکم مخاطبان فعلی اش را به خوبی حفظ می کند و در نهایت سیستم عامل هایی که رابط کاربری مناسبی ندارند و از نظر فنی نمی توانند نیاز های کاربرانشان را براورده کنند؛ روز به روز سهم کمتری پیدا می کنند. به هر حال باید صبر کرد و دید که آیا سرنوشت اپل اینگونه خواهد بود یا به خوبی از پس اندروید بر خواهد آمد: ‏

-تکنولوژی های تحت وب: ‏
امسال خیلی از فناوری های موثر هم به وب پیوستند. در سال های اخیر وجود فناوری هایی مثل jQuery ، JAVA، فلش و Css جذابیت بیشتری به وب داده اند. مساله ای که خیلی در این زمینه مطرح بود؛ این بود که اپل حاضر نبود از فلش برروی آیفون استفاده کند و به همین دلیل خیلی از کاربران نمی توانستند بعضی از ویدئوهای وب را تماشا کنند و خیلی کار های دیگر هم برای آن ها ممکن نبود. ‏


همه ی مسائل به اپل ختم نمی شوند. ایده ساخت HTML 5 چند سالی است که مطرح شده و مرورگر ها کم و بیش از آن پشتیبانی می کردند. اما امسال استفاده از HTML5 تقریبا به طور رسمی شروع شد و تا این جا نسخه موبایلی یوتیوب که از HTML5 استفاده می کند؛ یکی از مطرح ترین سایت های تحت این فناوری می باشد. در مورد حجم و سرعت هم HTML5 توانایی های بیشتری نسبت به فلش دارد و اگر آن را با CSS3 هم ترکیب کنیم؛ به وب سایتی فوق العاده دسترسی پیدا خواهیم کرد. ‏

اما در رقابت بین فلش و HTML5 که چند سالی است ادامه دارد؛ کدام یک پیروز خواهند شد؟ باید گفت که HTML5 توانسته است جای خود را به خوبی در عرصه وب باز کند و خود را به خوبی مطرح سازد. دمو هایی که از HTML5 روی وب قرار گرفته؛ نشان می دهد که این فناوری می تواند کاربرد های بسیار جالبی را در عین حجم کم ارائه دهد. از اجرای فریم های مخصوص تا ویدئو های بهتر و اسکریپت های قوی تر گرفته تا تکنولوژی های پیشرفته ای مانند WebGL که گرافیک سطح بالایی را در وب ایجاد می کند؛ همه از قدرت های استثنایی HTML5 هستند که ثابت می کنند این فناوری هسته ی بسیار خوبی برای طراحی و اجرای صفحات وب خواهد بود. ‏


از نظر سرعت و امنیت نیز، HTML5 بسیار برتر از فلش می باشد. پس پتانسیل کشتن آن را دارد. این جا یک جمله است که به خوبی از عهده توصیف این رقابت بر می آید: "از دل برود هر آن که از دیده برفت" و بر این اساس تا وقتی که فلش از دیده ی ما خارج نشود؛ از میان نمی رود. گمان هم نمی کنیم که این گونه بشود چون فلش در حال حاضر تقریبا در همه جا کاربرد دارد و برای منسوخ شدن زمان زیادی لازم است. ‏


پس در مورد رقابت این دو بیشتر از یک سال برای معلوم شدن برنده نهایی زمان لازم است. با این حال در سال 2011 انتظار ها بر این است که سهم HTML5 بیشتر شده و سهم فلش کمتر شود. اما خیلی ها پیش بینی می کنند که در نهایت HTML5 برنده خواهد شد. ‏


-سخن آخر: ‏
در پایان هر سال لازم است نگاهی به آن چه حاصل شده انداخته شود و همچنین نگاهی کنیم به چشم اندازی که سال بعد، در پیش رو داریم. در بخش دوم نگاهی خواهیم داشت به برندگان و بازندگان در عرصه کنسول های بازی، پردازنده ها و کارت های گرافیک. اما شما چه تحول هایی را از سال پیش رو انتظار دارید؟

- بازی ها:

۲۰۱۰ برای بازی خور ها هم سال خوبی بود. عناوین زیبایی در حوزه بازی های ویدئویی مانند Alan Wake یا Mass Effect و یا Black Ops دیگر باعث شد که گیمرها هم از وضع بازی ها رضایت کافی داشته باشند. اما صبر کنید تا ببینیم آیا همه چیز بر وفق مراد گیمرهای حرفه ای بود یا افراد عادی هم در نظر گرفته شدند؟  

 
اگر به دنبال مبحث گرافیک باشیم؛ امسال شاهد بازی های استوره ای خاصی نبودیم. نکته جالب این است که امسال از گرافیک های بسیار بالا استقبال چندانی نشد. هم سازندگان و هم مصرف کنندگان به بازی های داستانی تمایل بیشتری نشان دادند. در واقع آن چه که در سال های قبل شاهد آن بودیم؛ امسال کمتر اتفاق افتاد. از نظر اهمیت دادن به گرافیک، شاید سال ۲۰۰۸ رتبه اول را داشته باشد. در آن سال عناوین شاهکاری مثل Far Cry 2 یا Resident Evil 5 و از همه مطرح تر Crysis وارد بازار شدند که گرافیک خیره کننده ای را عرضه می کردند و پیرو عرضه آن ها بازار سخت افزار هم روز به روز گرم تر می شد و شاهد این بودیم که این بازی ها استفاده ی بسیار عمده ای در بنچ مارک ها داشتند. در واقع هنوز هم این سه عنوان برای تست سخت افزار بر خیلی از عناوین دیگر ترجیه داده می شوند.

 

 
باید توجه داشت که امسال در حوزه گرافیک بازی های مطرح و خوبی داشتیم اما مساله اینجاست که آن جهشی که بازی ها در سال ۲۰۰۸ از نظر گرافیکی داشتند؛ امسال تکرار نشد. حتی خود مصرف کنندگان هم چندان به گرافیک اهمیت نمیدادند و بیشتر به داستان می نگریستند. موفقیت Alan Wake مثال خوبی از این مساله است. این بازی با این که گرافیک چندان بالایی نداشت و از نظر مشکلات حرکتی کاراکترها هم ایراد های زیادی به آن وارد بود، توانست با داستان فوق العاده جذاب اش موفقیت بسیاری کسب کند و حتی محدود بودن به پلتفرم Xbox 360 هم باعث کاهش موفقیت آن نشد. اما آیا علت کم شدن اهمیت گرافیک و گرایش بیشتر به داستان، فقط تغییر سلیقه است؟

 

 
با نگاهی به گذشته می بینیم که علت کمتر شدن "رشد" گرافیک و گرایش بیشتر به داستان؛ تنها و تنها به سلیقه محدود نمی شود. بلکه در آن باید خیلی از امکانات را هم در نظر گرفت. برای مثال کنسول ایکس باکس 360 جدید که امسال معرفی شد و یا حتی PS3 Slim؛ یک جهش را در گرافیک ارائه نمی دادند بلکه بیشتر سعی می کردند به جای فراتر رفتن از نسل های قبلی؛ نقص های آن ها را بپوشانند. اما در PC ها اوضاع کاملا متفاوت بود. رشد سخت افزاری کاملا قابل توجه بود و شرکت هایی مثل Nvidia و AMD با هم شدیدا وارد رقابت شدند. اما حتی رشد بستر سخت افزاری در پی سی ها هم تاثیری روی روند کلی گرافیک در بازی ها نداشت. دلیل آن روشن است:"پروژه های بزرگ دنیای بازی در حال آماده شدن برای عرضه در ۲۰۱۱ هستند."


با استناد به جمله بالا باید منتظر ادامه عناوین مطرح در سال آتی باشیم. پس روند بازی ها در سال آتی مانند امسال پیش نخواهد رفت. چرا که FarCry 3 و Crysis 2 در راه هستند و قطعا جو کلی دنیای بازی را تحت تاثیر قرار خواهند داد.


تا این جا توجه خود را به بازی ها معطوف کردیم. اما حالا بیایید تا نگاهی داشته باشیم به سخت افزار هایی که برای بازی کردن نیاز داریم!


-کنسول ها:
تا آنجا که به کنسول ها مربوط می شود. در سال ۲۰۱۰ سه محصول مهم بودند که توجه همه را به خود جذب کردند. بدون شک رتبه اول متعلق به کینکت است. می توان نام آن را گذاشت: انقلابی در کنترلر ها! البته شاید دامنه آن خیلی فراتر از کنترلر برود. این دستگاه توانست در ۱۰ روز اول عرضه اش یک میلیون فروش داشته باشد و علت آن هم کاربری بسیار جالب آن بود.

 

 
هر چند وقتی بررسی های تخصصی ای را که در مورد کینکت منتشر شده است نگاه می کنیم؛ می بینیم این دستگاه نتوانسته است کاملا درست عمل کند، اما عملکرد آن تا ۹۰ درصد خوب گزارش شده است. در مورد دستورات صوتی این دستگاه به خوبی عمل می کند و حرکت را هم به خوبی تشخیص می دهد. تنها اشکالی که تقریبا همه از آن شاکی هستند؛ زاویه کم لنز دوربین است که کاربر را مجبور می کند از دستگاه فاصله بیشتری بگیرد. مایکروسافت کینکت را سازگار با ایکس باکس 360 های قدیمی و جدید ساخته است ولی این محصول با پورت مخصوص به ایکس باکس های جدید وصل می شود که عملکرد آن را بهبود می بخشد. علاوه بر این، ایکس باکس 360 جدید که به Slim هم معروف است؛ دستگاهی کم صداتر – کم حجم تر – خنک تر – قوی تر و با قابلیت های بیشتری نسبت به نسخه قبلی است. اما همه این ها به حدی نیست که بتوان آن را یک جهش در کنسول ایکس باکس دانست. با این حال عملکرد بهبود یافته هم، ارزش خاص خودش را دارد.

 

 
اما وقتی از ایکس باکس جدید و کینکت دور شویم؛ به محصول مهم دیگر می رسیم. یعنی Move. یک فناوری شبیه Wii اما برای پلی استیشن! دسته هایی که مجهز به ژیروسکوپ هستند و دوران را تشخیص داده و آن را در بازی اعمال می کنند. با این وسیله هم، ایده های بسیار جالبی ساخته و پرداخته شد و البته فروش نسبتا خوبی هم داشت. اما در مقابل کینکت با شکست مواجه شد. عملکرد Move خوب گزارش شده اما ایده Kinect همان حامی قدرتمندی است که باعث موفقیت اش شده است.

 

-پردازنده ها:

در مورد پردازنده ها هم رقابت های زیادی صورت گرفت. گذشته از سیر صعودی کامپیوتر های رومیزی ؛ هر سال رقابت در حوزه پردازنده، مربوط به یک عامل خاص بوده است. مثلا در سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ مهم ترین عامل، سرعت و فرکانس بود. بعد از آن گرایش به سوی پردازنده های با هسته های بیشتر پیش رفت. اما امسال شاهد تکامل نسبتا خوبی در این حوزه بودیم. شروع کننده روند تصاعدی امسال در کامپیوتر های رومیزی؛ به احتمال زیاد محصول Core i7-980X اینتل می باشد. این محصول نقص های کوچکی هم داشت اما در کل بسیار خوب عملکرد و توانست عنوان "قوی ترین پردازنده دسکتاپ جهان" را نصیب خود کند. با 6 هسته و 12 ترید؛ دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی گذاشت. این پردازنده هم از نظر معماری – هم فرکانس – هم تعداد هسته ها و ترید ها پیشتاز بود و با این حساب اینتل با آن توانست که سری Core i7 خود را تا حد مطلوبی توسعه دهد. در عین حال عیب بزرگ این محصول، قیمت بالای ۹۹۹ دلاری اش بود.

در مقابل AMD هم اقدام به عرضه پردازنده های شش هسته ای نمود که در آن ها هم از نظر معماری و فرکانس، نوآوری هایی وجود داشت.اولین و یکی از مطرح ترین این پردازنده ها؛ Phenom II X6 1090T نام داشت. این پردازنده نتوانست از نظر عملکرد به محصول اینتل برسد پس قوی ترین هم نشد! اما توانست موفقیت های زیادی را کسب کند. چون یک نقطه قوت داشت که کاملا به نفعش بود: قیمت پایین! قیمت ۲۸۵ دلاری آن، نقطه قوت بزرگی در مقابل رقیبش به شمار می رفت. هر چند خیلی از گیمرهای حرفه ای؛ قوی ترین را ترجیح می دادند، اما این پردازنده هم مخاطبان بسیار زیادی داشت.


همانطور که همیشه گفته شده؛ هیچ گاه نمی توان بدی و خوبی و یا برنده و بازنده نهایی را بین این دو رقیب سرسخت مشخص کرد. اما اگر به دو پردازنده ای که در بالا به آن ها اشاره شد بنگریم؛ می بینیم که اینتل توانسته است موفقیت بیشتری را در حوزه فنی داشته باشد و AMD هم توانسته به طرز اعجاب آوری قیمت نهایی محصول را کاهش دهد.


طبق خبری که قبلا در نارنجی خواندید، اینتل امسال توانست بهترین فصل فروش تاریخ خود را تجربه کند و به ۲.۹ میلیارد دلار سود برسد. این خبر نشان از گسترش سهم اینتل در بازار پردازنده ها دارد . پس اگر بخواهیم طبق سهم هم بررسی کنیم؛ می بینیم که اینتل پیروز ماجراست. اما رقابت همچنان ادامه دارد و این چیزی نیست که بتوانیم در ۲۰۱۱ ادامه روند آن را پیش بینی کنیم. هر چند که تا این جا شایعاتی در مورد به کارگیری محصولات اینتل در پردازنده ها و GPU های مک بوک و به کار گیری AMD به عنوان GPU درMac Book Pro منتشر شده است؛ اما باید پذیرفت که کامپیوترهای اپل بخش عمده بازار سخت افزار را تشکیل نمی دهند. پس باید باز هم منتظر ماند و دید که چه خواهد شد.


-کارت های گرافیک:

پس از شنیدن نام "کارت گرافیک" اولین چیزی که به ذهن خیلی از ما خطور می کند؛ نام دو شرکت Nvidia و AMD است. این دو شرکت از گذشته ها رقابت سخت و تنگاتنگی را تجربه می کردند و از قضا امسال مثل سال های قبل پیش نرفت.


پس از عرضه سری 4xxx در سال ۲۰۰۹؛ در همان اوایل سال ۲۰۱۰ ای ام دی شروع به معرفی محصولات سطح بالای خود در سری 5xxx نمود. محصولاتی که چیپست های قدرتمندی مثل 5870 و 5970 را شامل می شد. دو مدلی که توانستند نظر بسیاری را به خود جلب کنند و نام ATI را در عرصه کارت های گرافیک بالاتر از قبل قرار دهند. AMD سری 5xxx خود را بر پایه دایرکت ایکس یازده قرار داده بود و بدین منظور تصمیم گرفت که طیف ها و سلیقه های مختلفی را تحت این API جدید پوشش دهد و در این کار هم موفق شد.

اما در این بین Nvidia دیر به خودش آمد و وقتی اولین کارت گرافیکی قدرتمند تحت DirectX11 خود را معرفی کرد، دیگر دیر شده بود. تا همان زمان هم ATI موفق شده بود سهم زیادی از بازار را نصیب خود سازد و نام خود را بیش از پیش مطرح کند. بدبختانه یا خوشبختانه، کارت جدید، یعنی GTX 480 هم نتوانست با موفقیت زیادی عمل کند و عملکردش در بسیاری جنبه ها حتی از کارت 5870 هم پایین تر بود. در حالی که در تئوری باید چیزی بین 5970 و 5870 می بود. توضیحات بیشتر در مورد این کارت در این مقاله داده شده است.

i

باز هم در این مورد نمی توان مشت را نمونه ای از خروار دانست. پس باید پا را از این فراتر بگذاریم. اگر نگاهی به سهم فروش در اواسط امسال داشته باشیم، به این تیتر بر می خوریم: " برتری ATI در فروش پردازشگر های گرافیکی بر انویدیا " این خبر نشان می داد که در اواسط امسال سهم ای تی آی برابر ۵۱ و سهم Nvidia برابر ۴۹ درصد بوده است. در حالی که در سال ۲۰۰۹ این آمار بر عکس بود! علاوه بر این در کامپیوترهای اپل هم مانند iMac یا MacPro، ای تی آی جایگزین انویدیا شده است.


نکاتی هم هستند که نباید نادیده گرفته شوند: انویدیا در طول امسال سعی کرد که عقب ماندگی اش را در تولید کارت های تحت DX11 جبران نماید و محصولات متعددی برای این کار تولید کرد. اما نکته اصلی ماجرا همان تست هایی است که GTX 580 را (که قرار است قوی ترین کارت این شرکت باشد) در عملکرد هم سطح 5970 نشان می دهد. یعنی بعد از یک سال Nvidia فقط به 5970 رسیده (البته در ۵۰ درصد موارد کارایی پایین تری از آن دارد.) و این به هیچ وجه نکته تحسین برانگیزی نیست. آن هم وقتی که این شرکت وعده سریع ترین GPU دایرکت ایکس یازده را می دهد. میتوانید نگاهی به بنچ مارک های Hot Hardware بیاندازید. (اگر چه شاید با توزیع درایور های جدید مشکلات بهبود یابند)


در نهایت می توان AMD یا همان ATI سابق را برنده اصلی در کارت های گرافیک دانست. اما باز هم نمی توانیم پیش بینی ای برای ۲۰۱۱ انجام دهیم. چون روند گسترش سخت افزارهای کامپیوتری تا حد زیادی غیر قابل پیش بینی است.


-پایان سخن:
در این دو بخش سعی شد به طور مختصر به موضوعات پرطرفدار در زمینه تکنولوژی و گجت ها پرداخته شود. اگر به تازگی به جمع نارنجی ها پیوسته اید این دو بخش به شما کمک خواهند کرد تا بدانید که در سال ۲۰۱۰ چه تغییرات اساسی و مهمی در دنیای تکنولوژی رخ داد.


اگر هم از مخاطبین همیشگی نارنجی هستید و اخبار تکنولوژی را دنبال می کنید، این دو بخش برای شما نقش یک جمع بندی کلی در مورد اتفاقات مهم سال ۲۰۱۰ را ایفا خواهند کرد.  
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد