(تقدیم به میعادگاهی های عزیز و همه آنها که برای داشتن لحظه هایی بهتر تلاش میکنند ... )
حکایت ابواوسعید و ارزش واقعی چیزهاشیخ ابوسعید را گفتند:
«فلان کس بر روی آب میرود.» گفت: «سهل است، بزغی و صعوه ای نیز برود».
گفتند :«فلان کس در هوا پرد.» گفت:«مگسی و زغنهای میپرد.»
گفتند: «فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می شود.» شیخ گفت:
«شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب میشود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبد و بخورد و در میان بازار در میان خلق ستد و داد کند و با خلق بیامیزد و یک لحظه، به دل، از خدای غافل نباشد
ایجاد تغییر و تحول مثبت در زندگی فردی و بالارفتن از نردبان موفقیت در زندگی آرزوی هر کسی است.
اما به سلامت طی کردن پلههای این نردبان مستلزم رعایت شرایط ذیل است:
o روی هر پله نباید بیش از حد معمول مکث کرد؛
o پس از پیمودن پله اول، نوبت به پله دوم میرسد؛
o از نردبانی که پایهاش شکسته است نباید استفاده کرد؛
o باید ابتدا جای پا را محکم کرد و سپس قدم بعدی را برداشت؛
o پس از استفاده از نردبان نباید آن را سرنگونش کرد.
خودشناسی و خودباوری: در اینجا شما باید به نداهای درونی که از اعماق وجودتان برمیخیزد توجه کنید و آرزوهای قلبیتان را دریابید. سعی کنید از طریق تفکر و تجزیه و تحلیل خود، تواناییها واستعدادهایتان را کشف کنید.
وقتی که وارد جزیره ناشناخته وجود خویش میشوید چیزهای شگفتانگیزی را مشاهده خواهید کرد. سپس خود را باور کنید و به خود، تواناییها و قدرتمندیتان ایمان بیاورید. اگر شما اطمینانی مطلق که ناشی از ایمان قوی است در خود به وجود آورید در آن صورت واقعا به انجام هر کاری قادر خواهید بود ولو اینکه دیگران به غیرممکن بودن آن ایمان داشته باشند. پس به خودتان تکیه کنید و همه چیز را از خودتان بخواهید، تنها شما هستید که سرنوشت خود را معین میکنید. متاسفانه اکثر مردم اشتباهات و اهمالکاریهای خود را در زندگی به گردن تقدیر میاندازند.
عمل و تلاش آگاهانه: همه انسانهای مــوفق اهل عمل و تلاشاند. کسانی کــــه همواره در مورد اهدافشان سخنسرایی میکنند و هرگز دست به عمل نمیزنند موفقیتی نخواهند داشت. موفقیت هیچ ارتباطی به شانس ندارد. هرچه بیشتر تلاش کنیم و از خود فعالیت و حرکت نشان دهیم به همان اندازه به مــــوفقیت نزدیکتر میشویم.
از آنجاکه عمر علاوه بر طول، عرض و عمق هم دارد، هرچه شدیدتر و بهتر کار کنید بیشتر زندگی میکنید، چراکه به عرض زندگیتان میافزایید و در نتیجه شادابتر، سرزندهتر و راضیتر خواهید بود. لذا شما باید حرکت کنید. حرکت باعث رشد و باروری اعتماد به نفس میشود. مستقیماً وارد عمل شوید و دست به اقدام بزنید زیراکه اقدام ترس را از بین میبرد.
بگویید: باید همین الان شروع کنم و شروع کنید. صبر نکنید تا اوضاع مساعد شود، زیرا هیچ وقت نمیشود. انتظار برای فراهم آمدن شرایط مطلوب انتظاری است که تا ابد به درازا میکشد.
در عین حال، باید توجه داشته باشید که تلاشهایتان آگاهانه، حساب شده و منظم باشد و کارها را از روی فکر و ذکاوت انجام دهید. همیشه به دنبال بهترین راه ممکن باشید. همیشه راه بهتری برای انجام کارها وجود دارد.
پشتکار و استقامت، صبر و انعطاف پذیری: وقتی کـــه وارد صحنه میشوید و دست به عمل میزنید قسمت عمدهای از کار را به انجام رسانیدهاید، اما برای تحقق هدف و کسب نتیجه باید حتماً پشتکار به خرج دهید و پیگیر باشید. پیگیری کارها مغز را فعال و امید به موفقیـت را در شـخص بارور میسازد.
اگر در کارها جدیت نداشته بــــــاشیم بیاستعدادترین افراد مصمم و بااراده نیز از ما پیشی خواهند گرفت، چراکه فقدان استعداد، با مقاومت، سختکوشی، نظم، دقت و صبر وشکیبایی قابل جبران است. پس عزمی آهنین و راسخ پیشه کنید. هرگز از تلاش و کوشش خسته نشوید، آخرین کلید باقیمانده شاید بازگشاینده قفل در باشد.
درصورتی که پلههای قبلی به خوبی پشت سر گذاشته شود نتیجه دلخواه خود بخود به دست میآید، حتی اگر نتیجه موجود دلخواه و مطلوب شما نباشد، جای هیچگونه ناراحتی و تاسف نیست. اصولاً هر وضعیتی مانند سکه یک روی خوب و یک روی بد دارد، آن روی خــوب را پیدا کنید و جنبههای مثبت را ببینید. شکست ظاهری پلی است به سوی پیروزی حقیقی.
از خود دو سوال بپرسید: اشکال کار کجا بود؟ راههای جدید کدامند؟ و مجدداً و خلاقانه تر اقدام کنید.
ایده ای برای جلوگیری از خشم و عصبانیت
چوب کبریت سر دارد، اما مغز ندارد.بنابراین هر موقع که برخورد کوچکی به وجود می آید، چوب کبریت به سرعت مشتعل و شعله ور می شود. اثرات این شعله ور شدن می تواند ویران کننده و مخرب باشد. آتش آن می تواندخیلی از چیزها را احاطه کند و سبب ویرانی و تباهی می شود.
ما باید از این چوب کبریت کوچک درسی بیاموزیم. همگی ما همچون چوب کبریت دارای سری هستیم، اما بر خلاف چوب کبریت، دارای مغز و خرد هم هستیم. عقل و منطق دراین است که بدون تفکر و نسنجیده، عکس العمل نشان ندهیم. برای کاهش استرس و تنش، به کارگیری این شیوه بسیار مهم و حائز اهمیت است.
بزرگ می شویم و یاد می گیریم حتی کسی که گمان می کردیم هرگز ناامیدمان نمی کند، چه بسا روزی رهایمان کند. قلبمان بیش از یک بار زخم برمی دارد، هر بار دردناک تر.
قلب دیگران را هم خواهیم شکست، پس به یاد داشته باش که چه دردی دارد دل شکستن، که قلب تو نیز شکسته است. با بهترین دوستت خواهی جنگید. عشق تازه را به بهانه ی آنچه عشق های قدیمی با تو کرده اند، سرزنش خواهی کرد. خواهی گریست، زیرا زمان بسیار زود می گذرد و سرانجام آنکه دوست می داری را روزی از دست خواهی داد.
پس، تصویرهای زیادی را به خاطر بسپار، بسیار بخند، و به گونه ای دوست داشته باش، انگار که هرگز زخمی برنداشته ای. زیرا که هر شصت ثانیه ای که با اندوه می گذرانی، دقیقه ای شادی است که هرگز بازنمی گردد.
مهراس که زندگی ات به پایان می رسد،
اینکه زندگی هرگز دوباره آغاز نمی شود، باید تو را بترساند.
سه نکته مهم در موفقیت
برای موفقیت در کار و زندگی،باید سه چیز را به یاد داشته باشید و به آن عمل کنید:
* اول آنکه بدانید چه می خواهید و همواره تصویر واضح و روشنی از هدف خود داشته باشید.
* هوشیار باشید و تمام توجه و حواس خود را به کار گیرید تا بدانید چه کارهایی انجام می دهید و به چه نتایجی می رسید.
* در مقابل کارهایی که انجام می دهید و نتایجی که به دست می آورید،آنقدر انعطاف داشته باشید و تغییرات لازم را اعمال کنید تا سرانجام به خواسته خود برسید.
لباس های کثیف زن همسایه!
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که
همسایه اش درحال آویزان کردن رخ تهای شسته است و گفت:
لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمیداند چطور لباس بشوید. احتمالآ باید پودر لباس شویی بهتری »
«. بخرد
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لبا سهای شسته اش را برای خشک شدن آویزان م یکرد زن جوان همان حرف را
تکرار می کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لبا سهای تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به
همسرش گفت:
«! یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده »
«! من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجر ههایمان را تمیز کردم » : مرد پاسخ داد
امید خود را از دست ندهید و با عزمی راسخ تلاش کنید
روزی دو قورباغه، داخل کاسه شیری افتادند
آن دو تقلاکنان برای نجات جان خود و خفه نشدن دست پا میزدند.
تا اینکه یکی از قورباغهها خسته شده امید خود را برای نجات از دست داد و تسلیم مرگ شد.
ولی قورباغه دیگر که برای حفظ جان خودش بسیار مصمم بود همچنان دست و پا میزد و تقلا میکرد.
سرانجام قورباغه مصمم آن قدر داخل کاسه شیر دست و پا زد که تکه کرهای سفت از شیر حاصل شد. قورباغه مصمم و امیدوار با خوشحالی روی آن ایستاد و توانست از داخل کاسه بیرون بپرد.