بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

اس ام اس های عاشقانه و احساسی ناب و جدید

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد / و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس / سند عشق به امضا شدنش می ارزد

گرچه من تجربه‌ای از نرسیدن‌هایم / کوشش رود به دریا شدنش می ارزد . . .

.

.

.

خوشبختی را در همین لحظه باور کن ، لحظه ای که دلی به یاد توست . . .

.

.

.

اگه عاشقی همش کار دله ، پس چرا من همه اش

فکرم

ذهنم

هوشم

حواسم

پیش توست . . . ؟

.

.

.

باور کن آن “میم” مالکیتی که به آخر اسمم اضافه میکردی

بزرگترین و زیباترین عاشقانه ای بود که شنیده ام . . .

.

.

.

قشنگترین نگاهم را برایت کنار گذاشتم تا بدانی با تمام وجود دوستت دارم . . .

.

.

.

باز باران بارید خیس شد خاطره ها /  مرحبا بر دل ابری هوا

هر کجا هستی باش آسمانت آبی / و تمام دلت از غصه ی دنیا خالی . . .

.

.

.

حالا که قرار نیست دیگر حوا ی من باشی

به چه امیدی آدم شوم ؟

.

.

.

این فاصله ها که بین ما بسیارند / از بودن ما کنار هم بیزارند

یک روز برای دیدنت می آیم / اما اگر این فاصله ها بگذارند . . .

.

.

.

آنقدر دور شده ای که

چشمانم حتی خواب آمدنت را هم نمی بینند . . .

.

.

.

بوسه هایت انار را می ترکاند ، نفس هایت سیب را می رساند ، آغوشت ابر را می باراند

پاییزترینی تو !

.

.

.

عمق چشم هات

قصه ی هزار و یک شبِ یلداست

تمام نمی شود هر چه می خوانم . . .

.

.

.

کار سختی ستْ دوست نداشتنِ تو

باید برای خودم

کار دیگری دست و پا کنم . . .

.

.

.

از ابتدای آن روز که شامگاهش باران بر گونه های تو بارید من گمشده ام . . .

.

.

.

طوری که دل تو خواست باشم، نشدم / دلخواه دل تنگ خودم هم نشدم

حوا تو به خانه بهشتی برگرد / من هم متاسفم که آدم نشدم . . .

.

.

.

بگذار دیوانه صدایم کنند!

بگذار بگویند مجنون!

فرقی نمی کند!

من تمام هویت خود را

از زمانی که اسمم را دیگر صدا نزدی

از یاد برده ام!

.

من هنوز در انتظار این هستم

که تو از “هرگز” خود بازگردی . . .

.

.

.

مراقب شادی توام همچنان که تو پاسبان شادی منی

در آرامش نخواهم بود اگر در آرامش نباشی . . .

.

.

.

نگاه تو سیب است

و من نیوتنی بیچاره

بی خواب از کشف جاذبه . . .

.

.

.

نکند قاصدکی را که برایم فرستادی بازیچه دست کودکی بازیگوش شده

که اینچنین دل تنگم بی خبر مانده ؟

.

.

.

قلبم آسمون میشه به شوق خوابیدن ستاره ی وجودت

کاش از میون همه ی ستاره ها سهیل نشی . . .

.

.

.

ستاره‏ها نهفتم در آسمان ابرى

دلم گرفته ، اى دوست ! هواى گریه با من . . .‏

گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا، من؟

.

.

.

دیدی دلم شکست؟

دیدی چه بی صدا دل پر ارزوی من

از دست کودکی که ندانست قدر آن افتاد بر زمین

دیدی دلم شکست ؟

.

.

.

من همه نیلوفران را فرش راهت میکنم / من جهانی را فدای یک نگاهت میکنم . . .

.

.

.

در گلستان وجودم تو بدان شمع منی / نازنینم این را بدان همیشه در قلب منی . .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد